نقدی منصفانه بر ویدئوی طنز مهران مدیری
نویسنده میهمان: رامین
چند سالی است که اختلاف و تنوع سلیقه و گاه دعوا! در میان رسانه های مربوط به ایرانیان، مانند خود ایرانیان، رایج شده است. تلویزیونهای لس آنجلسی هم با یکدیگر و هم با تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی ایران اختلاف زیادی دارند و فحش و تهمت مثل نقل و نبات رد و بدل میشود (نمونه در این لینک)!. اخیراً ویدئوی طنز مهران مدیری (در این لینک) که در ایران ساخته شده به تمسخر تلویزیونهای ماهواره ای لس آنجلسی پرداخته است. اما برای رعایت انصاف، باید حقایق را همانگونه که هست گفت:
- آزادی بیان بینندگان: اگرچه تلویزیونهای سیاسی لس آنجلس مانند کانال یک متهم به تفرقه افکنی (بر سر پرچم و .. ) و استفاده تجاری از مسائل سیاسی میشوند، اما میزان آزادی بیان و ارتباط بی سانسور با مردم در این شبکه ها کماکان بیشتر از رسانه های دولتی ایران و یا بی بی سی و صدای آمریکا و .. میباشد. در بسیاری از شبکه های خصوصی سیاسی بارها تلفنهای انتقاد آمیز و حتی همراه فحش و ناسزا شنیده میشود. شاید این به خاطر کمبود امکانات و کادر فنی سانسور و کنترل تلفنها در این تلویزیونها باشد اما به هر دلیل که باشد و علیرغم منش دیکتاتور منشانه برخی از مدیران و مجریان این رسانه ها، هنوز این تلویزیونها در زمینه "اجازه ابراز آزاد عقاید به بیندگان" نمره بالاتری از رسانه های دولتی میگیرند.
- بودجه و امکانات: مجموعه بودجه چهل و اندی تلویزیون خصوصی ایرانی خارج از ایران، به علاوه بودجه های بی بی سی و و صدای آمریکا و سایر رسانه های با حمایت دولتهای خارجی، و حتی با حساب بودجه "فارسی وان" و ... شاید کمتر از ۲۰ درصد بودجه (نزدیک یک میلیارد دلاری) صدا و سیمای دولتی ایران باشد و با این حال مجموعه بینندگان صدا و سیما از دیگر رسانه ها کمتر نباشد بیشتر هم نیست. این نشان میدهد رسانه های غیر صدا و سیمای ایران نیازهایی را برآورده میکنند که رسانه دولتی ایران برآورده نمیکند.
- تبلیغات اجناس بنجل: باید انصاف داد که اطلاعات علمی و بهداشتی در رسانه دولتی ایران به مراتب پربارتر، صحیح تر و آگاه کننده تر از برخی اطلاعات غلط تجاری فروش محصولات بنجل در تلویزیونهای خصوصی می باشد. اما ویدئوی طنز مهران مدیری، مساله تبلیغات محصولات بنجل و با کیفیت پایین در تلویزیونهای ماهواره ای لس آنجلسی را زیر سبیلی رد میکند! شاید برای اینکه بسیاری از تبلیغات محصولات بنجل (در آمد اصلی شبکه های ماهواره ای لس آنجلس) از داخل ایران و دبی کنترل میشوند.
- همجنس گرایی و قرتی بازی!: مهران مدیری قر و اطوار ریختن، ادا و رفتار مشابه همجنس گرایان، و "لوس" بازی مجریان لس آنجلسی را مسخره میکند اما با روشی "لوس" و بی نمک و اغراق آمیز. آقای مدیری یادشان میرود که از لحاظ مذهبی و انسانی تهمت و افترا به افراد آنهم در رسانه عمومی، بر اساس ظاهر و یا روش گفتار آنها، کاری پسندیده نیست.
- لوس بازی و دروغ: این دو مشکل منحصر به تلویزیونهای لس آنجلسی نیست بلکه هم در رسانه های دولتی ایران و هم در فرهنگ ایرانیان نفوذ و رخنه کرده است. چند سال پیش گروه کیوسک ترانه محبوب "دروغگو" را در رابطه با لوس بازی و دروغ در تلویزیون دولتی (صدا و سیمای) ایران اجرا کرد (ویدئوی زیر که در آن لغتهای ناسزا در قافیه مسکوت شده اند).
- سرگرمی و شادی روحیه ایرانیان: هیچ با انصافی نمیتواند نقش تلویزیونهای ایرانی لس آنجلسی را در زنده نگاه داشتن موسیقی پاپ، فرهنگ سکولار ایرانی، و سرگرمی ایرانیان در این سالهای سخت انکار کند. شبکه های سیاسی نیز به نوعی امید را در دل گروهی از ایرانیان سرخورده زنده نگاه داشتند. شاید بدون شبکه های تلویزیونی ایرانی لس آنجلس، هم بینندگان "فارسی وان" چند برابر میشد و هم آمار خودکشی در میان ایرانیان! حتی فحش و فحش کاری شبکه ها و یا لوس بازی های آنها نوعی سرگرمی است برای مردمی که رسانه های خارجی را نمی فهمند و رسانه دولتی- مذهبی ایران را نیز گاهی خسته کننده میدانند. اگر ملت تحت فشار ایران که خیلی هم اهل مطالعه نیستند سرگرم نشوند، چه توسط پخش ورزش و سریالهای جمهوری اسلامی باشد، چه سریالهای غیر اخلاقی "فارسی وان" و چه توسط فحشهای ماهوارهای، سیاسی بازی و لوس بازی، موسیقی پاپ و ... افسردگی، عقده و تمایل به خشونت سراغ آنها خواهد آمد. لذا علیرغم دعوای رسانه ها (دولتی و غیر دولتی) همگی از بعضی لحاظ در راستای همدیگر (سرگرمی ایرانیان) حرکت میکنند. در این میان جای یکی دو کانال و رسانه آموزشی و سرگرمی پربار خالی است.
نتیجه گیری: اختلاف و تنوع سلیقه میان ایرانیان و رسانه های آنها، اگرچه وقتی با فحش ! و دروغ همراه است بد است، اما لازمه پیشرفت به سمت جامعه مدنی است. تمام کشورهای پیشرفته از این مرحله گذر کرده اند. کشوری مثل ایران که تا ۴۰ سال پیش یک حاکم و یک مذهب غالب داشت و یک شبکه تلویزیونی و یک رادیو، پس از انقلاب و با توجه به عصر تکنولوژی و اینترنت و مهاجرت چهار پنج میلیون ایرانی به خارج، بدیهی است که دچار تنوع عقاید و اختلاف نظر و رسانه های مختلف و متفاوت گردد. آنچه باید یاد بگیریم، هم رایی و همدلی نیست بلکه روش نقد منصفانه و منطقی است و روش همزیستی مدنی و بی خشونت و بدون توهین و بدون لوس بازی از نوعی که آقای مدیری آن را تمسخر میکند ولی خود نیز دچار آن است! کیفیت پایین تلویزیونهای خصوصی ایرانی را نیز نمی توان تماماً به مدیریت آنها نسبت داد. مصرف کنندگان این رسانه ها (مردم) باید رسانه های و برنامه های خوب را با حمایت مالی خود تشویق کنند و الا لیاقتشان فقط رسانه های دولتی میباشد و یا "فارسی وان"!
رویا: روزی سه چهار تا شبکه و رسانه خصوصی قوی و با کیفیت بالای ایرانی در دنیا داشته باشیم (مانند شبکه الجزیره) که بتوانند به بیشتر از ۱۰۰ میلیون فارسی زبان هم اخبار و اطلاعات درست بدهند، هم سرگرمی سالم با کیفیت بالا و از نوع ایرانی، و هم آموزش دمکراسی و جامعه مدنی و قانونمندی.
نوشتار مرتبط در سایت:
فقط در رسانه های ایرانی: تبلیغ قرص ضد فشار خون توسط فردی که از فشار خون فوت کرد