سردار احمدی مقدم فیلمهای اکشن و سلاحهای "ناشناس" را از عوامل کشتار معترضین دانست
نشریه سروش گفتگویی مشروح با سردار احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی در خصوص عملکرد ناجا در حوادث بعد از انتخابات انجام داده است که گزارش کامل آن در پارسینه آمده است اما گوشه های جالب، متناقض و یا جنجالی از این مصاحبه در زیر آمده است:

خبرنگار سروش: " شما بی.بی.سی فارسی را یکی عوامل ایجاد حوادث بعد از انتخابات میدانید؟"
احمدی مقدم: "بله، کاملاً این طور بود، شما نگاه کنید به ضرباهنگي كه بي.بي.سي فارسي در جلب اعتماد از سه ماه قبل داشت، حتی در مورد محرومان و خانوادههاي شهدا مستند ساخت، معلوم بود كه اينها در پي جلب مخاطب هستند ..."
.............
خبرنگار: ستاد قیطریه اولین مکانی بود که درست روز انتخابات توسط نیروی انتظامی پلمب شد، ماجرای این ستاد هنوز در هالهای از ابهام است، در این مورد توضیح بفرمایید.
احمدی مقدم: شما يادتان باشد بعدازظهر روز انتخابات ما ستاد قيطريه را بستيم. اطلاع داشتيم كه آنجا كار رسانهاي ميكنند. وقتي رفتيم آنجا را بازرسي و پلمپ كنيم، بعد متوجه شديم كه در درون ستاد استوديويي درست كردهاند و بعد كه داخل رفتيم چند تن از مشاهير مثل هنرمند و... بودند كه در صف مصاحبه بودند که ما آنجا متوجه شديم. ما فكر ميكرديم آنجا اتاق ضبط رسانهاي است. وقتي جلوي در رفتيم ديديم كه فيلم ما را مستقيم بي.بي.سي نشان ميدهد.
..............
احمدی مقدم: ما روز ۲۵ خرداد از نزديك و با استفاده از دوربينها چهرهها را ميديديم. يك جمعيت عمومي بود، حتی جانباز و آدم چادري و متدين هم دیده میشد. ... ما برآورد دقيقی از جمعيت (۲۵ خرداد حامی موسوی) با توجه به عكسهاي هوايي داريم. در روز بیستوپنجم بين سیصد تا پانصدهزار نفر بود. ... در ۲۲ بهمن ۸۸ (جمعیت حامی دولت) به نظر من بیش از دو ميليون نفر آمده بودند.... (در ۹ دیماه ۸۸ تظاهرات حامیان دولت) قطعاً بالاي يك ميليون بود، ولي من الان دقيق نميتوانم بگويم. البته ممكن است مسئلهاي باشد، ولي نباید به اين اعداد بيش از حد توجه كرد. بايد به زير پوست توجه كرد.
...............
احمدی مقدم: اصلاً كشتهشدگان در تيراندازي متقابل نبودند. در روز سيام _خرداد) چند نفر جلوي مسجد لولاگر بودند كه رفتند مسجد را آتش بزنند و درگير شدند؛ و البته، جلوي مسجد جنازهاي نبود. بقيه درگيريها پراكنده بود در تجريش و ستارخان. يكي ماشين زير كرده بود، يكي جسم سخت به سرش خورده بود، اما قطعاً نيروي انتظامي از روز اول تا آخر دستور داشت سلاح جنگي به دست نگيرد، ... (در باره سلاحهاي ناشناس که مردم را هدف گرفتند): مرزهاي ما وضع صد درصد مطلوبي ندارد. هنوز جاهايي هست که کاميون و تريلي هم بتواند داخل بيايد، مثل مرز سراوان، اما با توجه به سرمايهگذاريهايي که شده، خيلي سخت است و ماشين ديگر عبور نميتواند بکند اما اينکه کسي با چند سلاح به داخل بيايد و قاچاق کند اين هست. در عراق و افغانستان و پاکستان سلاح بهوفور وجود دارد؛ البته ما در زمینه سلاحهاي غيرمجاز، قوانين سختگيرانهاي لازم داريم. در پاکستان با همين سلاح غيرمجاز بوتو را زدند، اين مسئله از دست همه کشورها در رفته است، حتي در کشورهاي پيشرفته هم وضع بدتر است، ... اين نيست که هر کسي سلاح غيرمجاز دارد از آن، در اين مواقع استفاده ميکند بلکه نيات سازماندهيشده هم بايد پشت اين مسائل باشد، ولي بالاخره تا حدي نباشد که وزير سابق مخابرات را فردي با تصميم شخصي مضروب بکند، نه هيچ گروهي پشتش است و نه هيچ کسي. يک آدم است و خيلي راحت رفته و با چاقو زده. وقوع این حوادث در دنياي امروز ممکن است؛ با اين فيلمهاي اکشن و سلاح هاي غيرمجاز.
...............
خبرنگار: شما به عنوان فرمانده ناجا، موافق ورود بسيج و سپاه به میدان برای مهار اغتشاشات بوديد؟
احمدی مقدم: در حادثه کوي دانشگاه که شب ۲۵ يا عصر ۲۵ خرداد بود، بچههاي بسيج شبها در مقابله با اغتشاش به ما کمک ميکردند که به مرور اين مناطق کم شدند. نيروي انتظامي کفاف اين همه جا را نميداد بايد درخواست کمک ميکرد. اما زماني پيش ميآيد که مديريت به سپاه داده ميشود، زماني هم هست که مديريت با ماست. در عمده موارد بچههاي بسيج در کنترل ما بودند و با ما هماهنگ بودند. ضمن اينکه در مورد عزيزان بسيجي بايد گفت آنها بچههايي هستند غيرتي، متدین، پرشور و برای دفاع از نظام و احساس تکليف ميکنند، اگر ما باید دريچه قانوني را برای آنها باز کنيم و از این ظرفیت در چارچوب قانون استفاده کنیم. ... ين کم و بيش اتفاق افتاده است. شرایطي پيش ميآمد، نميخواستيم درگير شويم اما ميديديم برخی بسيجيها با موتور ميآمدند اما سازمان بسیج نيامده بود چون به آنها اجازه داده نشده بود. بسيج نيرویي حرفهاي و سازمانيافته با ضوابط کامل و قاطع نيست، يک نيروی مردمي است و در مواقع خطر ميآيد و بايد از او ممنون باشيم. اگر بسترهاي لازم را برای حضور صحيح اينها فراهم نکنيم، امکان عمل خودسرانه تشدید میشود، آن وقت خسارت برای ما زياد، خواهد بود. هميشه هم خودسر و حزباللهي و بسيجي و اين مفاهيم قاطي ميشود و آسيب ميزند، چون اين فرد خودسر عمل ميکند و به مجموعه آسيب ميزند.
............
در مورد پرونده قتل ندا آقاسلطان: پرونده ندا آقاسلطان از اول به وزارت اطلاعات واگذار شد، ما اقدامات مقدماتي و ثبت آثار صحنه جرم و تشکيل پرونده و پزشکي قانوني را انجام داديم، اما بعداً در مراجع ذيصلاح تصويب شد اين پرونده به وزارت اطلاعات داده شود، چون امتدادات خارجي داشت، چون آرش حجازي در صحنه حضور مشکوکي داشت آمد، به فاصله دو روز برگشت و رفت. اين طبيعي به ذهن نميرسيد؛ اينکه فردي بيايد و در تظاهراتي شرکت کند و به انگليس برگردد. ميتوانست اينجا بيايد و بگويد چنين اتفاقي افتاد، بعد هم نوع فيلمها و تحليلهاي رسانهاي روي آن شد. الان قويترين سناريو اين است که خود اين مسئله يک سناريو بود، قويترين سناريوي پليسي و امنيتي اين است، اما خب سرنخ اصلي الان در انگليس است و دست ما سيستمهاي امنيتي کوتاه است که بتواند اين پرونده را به نتيجه کامل برساند، حتي کساني که در نزديکش بودند دچار غفلت هستند و شايد ماجرا را به خوبي درک نکردهاند. الان پرونده در وزارت اطلاعات است و تا جايي که من ميدانم سرنخ اصلي هم در ايران نيست. سوژه اصلي هم متأسفانه به قتل رسيده و قابل تحقيق نيست. در فيلمها که ايشان گلوله ميخورد و به زمين ميافتد هيچ صداي شليکي وجود ندارد، اما يک دقيقه قبل صداي گلوله داريم....همه چيز ابهام زيادي درست ميکند، دال بر اينکه صحنهپردازي شد و يک سناريو بود. دوستان پزشک ما ميگويند اگر فردي دچار خونريزي ريه شد به هيچ وجه نبايد به او تنفس مصنوعي بدهيد. آرش حجازی پزشک بود، چطور اين مورد را رعايت نميکند و اين خون ممکن است فرد را دچار خفگي کند بعد هم اين همه خون از بيني بيرون ميزند، اين صحنه طبيعي نيست؛ هم تحليل پزشکي رويش هست و هم تحليل اطلاعاتي دارد. در هر صورت خانم ندا آقاسلطان قرباني ماجراست و ما در اين شکي نداريم...
سردار سيدمجتبي، فرمانده يگان ويژه در تمام صحنهها بود؛ حتي در يکي از شبهاي اغتشاش ايشان در يکي از صحنهها رفت برای مردم صحبت کند که مضروب شد و به بيمارستان رفت، پسرش هم کتک خورد ...
.............
خبرنگار: موضوع بعدی بحث ما، بحث کوی است، متأسفانه هر وقت بحران یا مسئلهای در تهران ایجاد میشود، عدهاي به آنجا حمله میکنند و خيلي هم آسيبهاي فراوان میزنند. چرا جلوی این مسئله گرفته نشد، حتی فيلمي از اين قصه پخش شد که بسیار تلخ و تکاندهنده بود.
احمدی مقدم: مسئله اصلي سر همين است که در واقع پيشگيري کنيم چنين حوادثي اتفاق نيفتد؛ نکتهاي که در فتنه اخير هست اينکه کوي دانشگاه و کهريزک و چند حادثه را نميخواهم بگويم کوچک هستند، اما آنقدر ميخواستند آنها را بزرگ کنند که اصل فتنه گم شود. اگر اين حوادث پيش نميآمد نه کهريزکي بود و نه کسي کشته ميشد. شما آنقدر به مسئله نپردازيد که اصل قضيه گم شود، در جايي هم گفتم گويي انگار اول کهريزک اتفاق افتاد و بعد در اعتراض به خيابان آمدند يا اول حادثه کوي دانشگاه پيش آمد و بعد در اعتراض به خيابان آمدند، اين طور نيست!
کوي دانشگاه شايد قابل پيشبيني بود، از روزهاي انتخابات لشکري دنبال آقاي کروبي بودند. بعضاً افرادي از جريانات منحرف دانشگاه مانند کمونيستها و نئومارکسيستها و تحکيميهاي افراطي بودند، تعجب ميکنم از آقاي کروبي که اينها هوادارشان بودند، اينها هر شب با یک وضعیت افتضاحی به خیابان میآمدند از کوی تا بلوار کشاورز، يعني دانشجويي با زيرپيراهن ركابي و شلوارك و دمپايي و... صحنههاي غيراخلاقي، انگار شوهاي غربي بود و هيچ تناسبي با كشور ما نداشت برای كانديدايي كه ظاهري روحاني داشت، خود آقاي كروبي هم متأسفانه در آنجا حاضر ميشد. اينها جو را ملتهب كرده بودند، بعد هم از همان شب اول كه بي.بي.سي نشان داد، اين فيلم صحت دارد ولی شما همان فيلم را اگر نگاه كنيد میبینید آن فيلم را به نفع خودشان قطع و وصل كردند و صداگذاری روي آن با حوادث صحنه نميخواند و ميگويد در حالي كه پليس مردم را ميزند لباسشخصيها ميگويند نزن، در حالي كه صحنه برعكس است لباس شخصيها ميزنند، پليس از دستشان ميگيرد و ميآورد. خب دستگيرشدگان هستند.
من صحنه آن شب را به شما بگويم؛ چند شب اينها از پشت بامهاي كوي سنگ و كوكتل ميريختند. شما اگر كف خيابان جلوي كوي را ببينيد پر از سنگ است و چيزهايي كه آتش گرفته است. ماشينهاي سلف كوي را هل ميدادند و بيرون ميآوردند و آتش ميزدند. چند شب اين حادثه بود. ما يگان ويژه را آنجا گذاشتيم و گفتيم تحريك نكنيد، نگذاريد بيرون بيايند و داخل هم نرويد. اينها در آستانه كوچهها ميايستادند كسي به آنها ملحق نشود، آنها هم ميخواستند بيرون بيايند، هجوم ميآوردند آنها هم داخل ميرفتند. بعد ديديم متأسفانه گروهي از نردههاي پشت يعني قسمت جنوبي و غربي وارد شدند؛ شايد پنجاه، شصت نفر. ... (از لباس شخصيها) داخل درگير شدند، بعد هم دکتر رهبر با ما تماس گرفتند. چون ورود به دانشگاه بايد با هماهنگي رئيس دانشگاه باشد. به من ميگفت زودتر وارد شويد و مسئله را مديريت و حل كنيد. در نهایت شورای تأمين استان تهران تصويب كرد كه برويم و مسئله را حل كنيم. داخل كوي درگيري ايجاد شده بود و كتككاري ميكردند. گفتند اين مسئله را جمع كنيد. يك گروهان از یگان ویژه داخلی رفتند. عدهاي را دستگير كردند، آن شب حدود نود نفر را دستگير كردند، هفتاد تايي از اغتشاشگرها و بیست تایی از خودسرها بودند.... آقاي ابوترابي از من خواهش كرد كه جوري شود كه اينها كه در كوي هستند احساس امنيت بکنند، گفتيم اشكال ندارد ما نگهبان ميگذاريم ...
بالاخره آن شب كه آنها را آنجا آوردند، من رئيس پليس امنيت را به ميان بازداشتيها فرستادم شناسايي اوليه، ثبت اسامي و ... انجام شد. با لباس زير و پاره به خاطر درگيري برخي مجروح بودند كه به بيمارستان خودمان فرستاديم. گفتيم همه به دادسرا بروند و چون جرم مشهود انجام دادهاند بايد پرونده شود. آقاي رهبر ساعت ۱۲ شب به من زنگ زد و گفت كه اين دانشجوها از شما انتظار دارند كه پرونده تشكيل ندهيد. گفتم اشكال ندارد و اگر شما فكر ميكنيد اين موجب حل مسئله ميشود اشكال ندارد، به آنها لباس و شام داديم و بقيه را ثبت اسامي كرديم و برخورد خوبي كرديم و كاري كرديم كه راضي برگشتند. اين خيلي فضا را بهبود بخشید. البته محيط برأی سي نفر گنجايش داشت اما نود نفر آورده بودند. ما تا ساعت ۱۱ و ۱۲ اينها را خلاص كرديم و رفتند و توانستيم بر مسئله مسلط شويم، اين هم از آن حوادثي است كه متأسفانه دور از كنترل است. .. اگر يك نقطه در تهران مسئله باشد، فرمانده تهران و يگان ويژه روي آن تمركز ميكند، اما وقتي سي تا شد اين مديريت تقسيم و تضعيف ميشود و به هستههاي پايين ميرود و كمتدبيري پيش ميآيد. ... جلوي صداوسيما و يا وزارت كشور اگر پليس نبود آنجا را ميگرفتند و ميگفتند ما حكومت را گرفتيم، اگر پليس فرو ريخت و سيستمهاي امنيتي فرو ريخت، نيروهاي مسلح وارد ميشوند و اين هزينه سنگيني وارد ميكند.
من نبايد اظهارنظر سياسي كنم، اما در امنيت مدرن نبايد اجازه دهيم خفقان سياسي ايجاد شود، بايد سوپاپهاي اطمينان داشته باشيم و پاسخ هم بدهيم، مثل كرسيهاي آزادانديشي که آقا فرمودند. یا شبیه چیزی که شما گفتید هم میتواند باشد، ما باید توجه کنیم که جامعه غيرسياسي به درد نميخورد،...
نقش مقام معظم رهبري در عبور از اين فتنه بينظير بود. ... ايشان نارساييها را از ما نميپذيرفت و خواهان برخورد با كساني بود كه اين نارساييها را به وجود آوردند. ايشان در جايي فرمودند كه من از اول دوست نداشتم خوني به زمين ريخته شود، اما حالا اتفاق افتاده و بايد تلاش كنيم ترميم كنيم. ... در يكي از جلسات كه خيلي ما را سينجين كردند و گفتند خودتان قبل از اينكه ديگران وارد شوند، برخورد كنيد و پاسخگو باشيد. فرمايشهای ايشان چه برای ما و چه برای كشور موثر بود. "