قدرتمند ترین فرد سال: "شما"
آقای احمدی نژاد، جینتاو رییس جمهور چین، و افراد ذی نفوذ و جنجالی دنیا نامزدهای لقب مهم "فرد برجسته سال" ۲۰۰۶ مجله معروف "تایم" بودند. پس از هفته ها بررسی، رای گیری و استدلال، لقب "برجسته ترین فرد سال" به "شما" یعنی تک تک افراد کره زمین تعلق گرفت. مهمترین معیار برجسته بودن در بررسی تایم "قدرت تاثیر گذاری وسیع در جهان" بود (چه مثبت و چه منفی) و سال ۲۰۰۶ اولین سالی بود که "تک تک افراد کره زمین" توانستند از طریق تکنولوژی و اینترنت با یکدیگر مرتبط شده، اطلاعات رد و بذل کنند و قدرتمندتر از قدرتمداران دنیا توانایی ایجاد تغییرات و تاثیرات در جهان را داشته باشند. بسیاری از قدرتمداران لیست نامزدها از باختن در برابر "شما" شوکه شدند.
سردبیر "تایم" در این باره گفته بود: "این انتخاب یرای اینست که تعداد زیادی از افراد با اتصال به هم و کمک به یکدیگر بدون هیچ چشمداشتی، دارند قدرت را از دست معدودی قدرتمند بیرون میکشند و این خیلی معادلات دنیا را به هم خواهد زد." در آمریکا بارها شاهد نمونه های قدرتمندی "تک تک افراد" در بزانو درآوردن شرکتها، سیاسیون و گروههای قدرتگرای بزرگ بوده ایم و چندی پیش در این باره نوشتیم. در زیر هم چند نمونه دیگر پیروزی سیاسی "افراد" بر "سیستم" آمده:
- آقای اوباما که مسلمان زاده و سیاه پوست است توانست با اتکا به هزاران داوطلب و ارتباط آنها از طریق اینترنت، در برابر ماشین بسیار عظیم و قوی حزب جمهوریخواه و راستگرایان پیروز شود. در حالیکه جمهوریخواهان از جانب شرکتها، پولداران بزرگ، نظامیگراها و رییس جمهور در قدرت (بوش) حمایت میشدند، آقای اوباما برای اولین بار در تاریخ انتخابات آمریکا نزدیک به ۴ ملیون نفر حامی "مالی" داشت که باعث شد وی از رقیبش پول کم نیاورد. هزاران نفر هم داوطلبانه برای اوباما کار میکردند. پیروزی اوباما آنقدر غیر مترقبه بود که حتی آقای احمدی نژاد آن را بسیار بعید میدانست و معتقد بود حریف اوباما با اعمال زور و تقلب جلوی آن را میگیرد.
- آقای الن سناتور آمریکایی جمهوریخواه راستگرا از ایالت ویرجینیا در یکی از مسافرتهای انتخاباتی اش در سال ۲۰۰۶ با سوالات مشکل و خوب یک پسر هندی الاصل آمریکایی مواجه شد و بجای جواب قانع کننده به جمعیت گفت "در بین ما یک میمون نما Macaca هم آمده." این توهین توسط دوربین حضار ثبت شد و جزو پربیننده ترین ویدئوهای اینترنتی شد و موجب موج گسترده ای از اعتراضات گردید. علیرغم عذرخواهی سناتور و اینکه وی از بیشترین حمایت مالی و سیاسی راستگرایان نظامیگرا بهره مند بود رقیب نسبتاً گمنام وی آقای الن را در انتخابات شکست داد که ضربه بزرگی به راستگرایان و نژادپرستان بود. لازم بذکر است که اصطلاح Macaca از آن پس به معنای افتضاح بار آوردن در جلوی دوربینها رایج شد.
- ۱۸ سال پیش آقای رادنی کینگ یک سیاه پوست خلافکار در هنگام بازجویی به شدت توسط نیروهای انتظامی آمریکا مورد ضرب و شتم قرار گرفت (که فقط باید وی را به آرامی بازجویی یا بازداشت میکردند) اما یک عابر با وجدان از دور صحنه را فیلمبرداری کرده و صورت تمام ضاربان را ثبت کرد. بعد از نمایش این ویدئو در سطح وسیع، پلیس لس آنجلس که به "قلدری" معروف است نتوانست این افتضاح را سرپوشی کند، پلیسهای ضارب مورد محاکمه قرار گرفتند و شورشهای گسترده ای سطح لس آنجلس را فرا گرفت.
نمونه های بالا حاکی از قدرت "فرد" در برابر سیستم است و نشان میدهند که چگونه وقتی در یک جامعه تعداد زیادی افراد با وجدان، با هوش و پرکار باشند میتوانند با حد اقل هزینه از آزادی های خود و حتی حق هموطنانشان دفاع کنند. چند اصطلاح معروف در آمریکا در باره وظیفه "فردی" یک شهروند مسئول:
* آزادی رایگان بدست نمی آید (Freedom is not Free)
- "آزادی" برای دفاع از حق دیگران آمده ولی نمیتواند از خود دفاع کند (یعنی به راحتی پایمالش میکنند مگر اینکه مردم هم از آزادی حمایت کنند) (Freedom cannot defend itself)
- دمکراسی ورزش گروهی است که به "شرکت" همه احتیاج دارد نه به "تماشاچی" زیاد (Democracy is a group sports)
بسیاری از ناظرین سیاسی معتقدند که ایرانیان از معدود کشورهای شرقی میباشند که شاید بتوانند دمکراسی را با مذهب و سنت تلفیق دهند و تنشهای فعلی ایران را هم کشاکش سنت، مذهب و دمکراسی غربی میدانند. اما "وابستگی احساسی به گروه" و "احساس مظلومیت،" دو مشخصه ایرانیان که در گذشته به آن اشاره کردیم، صفات مخربی در حصول دمکراسی از طریق "مدنی" میباشند. اگر "اوباما" احساس مظلومیت میکرد و طرفدارانش فقط قصه میخوردند یا احساساتی میشدند یا به خشنونت روی می آوردند یا به ترس، و او هرگز پیروز نمیشد. آنها "تک تک" آستینها را بالا زدند، وقت و پول و ایده هزینه کردند و دو سال تمام خواب و خوراک درست حسابی نداشتند ولی هوشیاری خود را حفظ کردند تا آنکه پیروز شدند.
درسی که شاید ما ایرانیها بتوانیم از انتخاب سال ۲۰۰۶ مجله "تایم" و مثالهای فوق بگیریم اینست که رسیدن به جامعه مدنی نیاز به "شرکت" تک تک افراد معتقد به این جامعه را دارد و شرکت فقط به معنای خشونت، حرکت موضعی، عصبانیت، دعا و .. نیست. هر انسانی در دنیای امروز همانطور که "تایم" به آن اشاره کرد "مرکز قدرت" میباشد و میتواند با صدها ابتکار و هوشیاری در پیشرفت جامعه اش و آرمانهایش تاثیر گذار باشد. اگرچه مظلوم نمایی عاشوراگونه در کشور ما مردم را به شور آورده، همراه و همبسته میکند ولی "احساس مظلومیت" ترس میآورد و شکست، و امام حسین هم هیچگاه احساس مظلومیت نکرد گریه کردن، مسخره کردن، فحش دادن یا چاپلوسی کردن هیچ کدام نمیتوانند مشکلات یک جامعه با حاکمیت را حل کنند.
چند سال پیش در دانشگاهی در آمریکا یک همکلاس یهودی اسراییلی الاصل داشتم که میگفت "من از کودکی دشمنان اسراییل را عذاب داده ام." میپرسیدم چگونه؟ وی میگفت "مثلاً در دبیرستان گروه دانش آموزان یهودی که تعدادشان از همه گروهها کمتر هم بود هر روز نوبتی تلفن سفارتخانه های عربی و روسیه در واشنگتن را اشغال میکردند تا آنجایی که سفرای این کشورها عاجز شده بودند، و یا گروههای حامی اسراییل به هیچ وجه به تلویزیونهایی که بر ضد اسراییل چیزی میگفتند تبلیغات نمیدادند."
حتی شرکتهای بزرگ آمریکایی هم به قدرت "افراد مصمم" پی برده اند و برای هر مشتری یک "ارزش عمری" (lifetime value (LTV محاسبه میکنند. یکی از رستورانهای زنجیره ای بزرگ آمریکا با فروش ملیاردها دلار در سال ارزش عمری هر مشتری را حداقل ۱۰۰ هزار دلار تخمین زده و اذعان میکند که در صورت "تصمیم" حتی گروهی کوچک از مردم برای "تحریم" محصولاتش احتمال دارد در عرض کمتر از یکسال ورشکسته شود.
براستی که "افراد" میتوانند سیستمها و قدرتمندان را فلج کنند مخصوصاً در عصر تکنولوژی، تا جایی که "قدرتمندترین فرد سال" میتوانید "شما" باشید. میتوانید از همین الآن شروع کنید: اگر این نوشتار را دوست داشتید برای ۱۰ نفر دیگر ایمیل کنید!.
توضیح: نشریه تایم انتخاب "برجسته ترین فرد سال" را از سال ۱۹۲۷ شروع کرد (۸۲ سال پیش). از جمله برندگان: در سال ۱۹۷۵ "خانمها" قدرتمندترین افراد آن سال شدند و در سال ۱۹۷۹ آیت الله خمینی.