ملتهایی که در خوشبختی، آسایش و آزادی زندگی میکنند با ما چه فرقی دارند؟
وبلاگ ارسالی از شریعتی پرست: چند سال پیش برای حمایت از پروازهای ایرانی هنگام بازگشت از ایران مسیر تهران-لندن را با ایران ایر آمدم و بزرگترین اشتباه مسافرتی زندگیم را مرتکب شدم! چندین ساعت تاخیر، بی نظمی، غیر حرفه ای بودن مسئولین فرودگاه تهران و مسئولین ایران ایر در لندن، همه مسافران را کلافه کرده بود. هیچکس مسئول و پاسخگو نبود. حتی پس از رسیدن به فرودگاه لندن، دویست و خورده ای ایرانی از جمله دهها پیر مرد، پیرزن و کودک را مانند یک کاروان فرطوت اسرا به مدت ۳ ساعت از بین چندین زیرزمین و گوشه "امن" فرودگاه لندن (بدون امکانات حتی دستشویی که باعث شد بسیاری از نوزادان جای خود را خیس کنند) حرکت میدادند تا مسئولین "هما" در لندن آماده شوند تا بتوانند ما را از نیروی امنیتی انگلیس تحویل بگیرند و بعد تازه متوجه شدیم که برخورد مسئولین "هما" از انگلیسی ها غیر حرفه ای تر بود! آن روز از چند نفر مسافری که میشناختم پرسیدم که چه فکر میکنند؟ خیلی گله داشتند و بسیار عصبانی بودند. بلند بلند هم داد میزدند، فحش میدادند و بعضی هم به مسئولین ایران ایر متلک میپراندند (از جمله ۸ رفتار محبوب ما ایرانیان که قبلاً لیست شد). بعضی بدون نتیجه به کارمندان انگلیسی شکایت میکردند (و خودشان و ما و کشورمان را تحقیر) که آن بیچاره ها هم دلشان میسوخت ولی مشکل، مشکل آنها نبود. من بدون بحث و متلک و فحش، چند کار کردم:
۱- نامه ای انتقادی و پیشنهادی به مسئولین ایران ایر نوشتم (که پاسخی نگرفتم) ۲- به خود قول دادم که هیچگاه دیگر ایران ایر سوار نشوم حتی اگر چند صد دلار بیشتر برای یک پرواز با کیفیت خوب هزینه کنم ۳- حداقل به ده پانزده نفر دوست و آشنای دیگر مقیم خارج داستان آن سفر را گفتم (و با این نوشتار به تعداد بیشتری) ۴- مانع از مسافرت ۵ نفر از نزدیکانم با "هما" شدم چون واقعاً نگران سلامت آنها بودم
و لذا فکر میکنم بدرفتاری، بی برنامگی و بی ادبی مسئولین ایران ایر در تهران و لندن و اتلاف ساعتها وقت "من" و دیگران، حداقل ۲۰ تا ۳۰ هزار دلاری (فقط از جانب "مبارزه مدنی" من) تا حال پایشان آب خورده. میگویند طبق مطالعات بازاریابی، هر مشتری ناراضی از یک محصول (اگر آن محصول را بایکوت کند و بتواند فقط ۲-۳ نفر دیگر را هم متقاعد سازد) هزاران دلار به تولید کننده ضربه می زند. مطالعات یک شرکت ساندویچ فروشی زنجیره ای آمریکایی (تاکو بل) با ملیاردها دلار فروش در سال، نشان داده که یک مشتری ناراضی حداقل ۱۲ هزار دلار به این شرکت لطمه میزند (قیمت متوسط یک ساندویچ ۲ دلار است!) و لذا تمام هم و غمشان رضایت مشتری شده است و اگر از کیفیت ساندویچ ناراحت باشید به شما رایگان ساندویچ دیگری میدهند.
اما این سیستم وقتی کار میکند که: ۱- مردم از آن سو استفاده نکنند و "غر" الکی نزنند و شکایت دائم نکنند ۲- مردم پیگیر حق خود باشند
برگردیم به مشکل ایران ایر خودمان. چند ماهی از آن داستان گذشت. خبر دار شدم چند مسافر ناراضی آن پرواز که شخصاً میشناختم، مخصوصاً آنهایی که خیلی هم فحش میدادند یا متلک میگفتند، دوباره با ایران ایر عازم ایران شدند و برگشتند. از آنها پرسیدم چرا؟ جوابشان همگی ۲ قسمت داشت:
۱- پروازهای بهتر خارجی دویست دلار گرانتر بود، اما خدا لعنتشون کنه (ایران ایر را) باز هم موقع برگشت از تهران شکنجه شدیم! ۲- ای بابا با نخریدن بلیط توسط من و تو که ایران ایر ککش هم نمیگزه! تا بوده چنین بوده. وضعیت "کشور ما" همیشه اینطور بوده!
آن روز متوجه شدم فرق ملتهایی که در آسایش و جامعه مدنی زندگی میکنند با ما ایرانی ها چیست! و آن هم زمینه نوشتارهای قبلی ام شد در باره ۸ رفتار متداول ایرانی ها، فرق ایرانیها و آمریکایی ها، قدرت "فرد" در قرن ۲۱ و ...
فکر کردم شاید سالها حکومت پادشاهی و دیکتاتوری در ایران به مردم ما یاد نداده که با گریه و نفرین و فحش و متلک و جوک و سکوت و عصبانیت و خودخوری و ضعیف کشی و ناامیدی و اعتیاد و خشونت و چاپلوسی و دروغ و بی انصافی و تقلب و توجیه و .. معلوم است که مشکلاتمان حل نخواهد شد. و این فقط مربوط به دنیای سیاست نیست. تغییر و بهبودی در امور فردی و اجتماعی هم شجاعت، همت و هزینه میطلبد. دوستی دارم بسیار متول و پولدار که بزرگترین آرزویش این بود که فرزندانش که در خارج بزرگ شده اند فارسی صحبت کنند و به او و فرهنگش عشق بورزند. اما در زمان کودکی فرزندانش هیچ هزینه ای برای این آرزوی بزرگ نکرده بود (که از وقت یا پول خود بگذرد). ما ایرانی ها، حتی افراد موفقمان، به معجزه و تغییر از بالا عادت داریم!
. هر چیز خوبی هزینه و بهایی دارد. مخصوصاً رسیدن به یک جامعه سالم، آزاد، آرام و خوشبخت ارزان نیست و فقط وقتی ممکن است که "تمام" ما قبول کنیم در هر روز و در هر گوشه زندگی مان گوشه ای از هزینه "جامعه بهتر" را قبول کنیم (با گذاشتن وقت، پول، نیرو، فکر و سایر امکانات). این اواخر یک طومار در اینترنت برای امضا پخش شد که همه آن را برای بقیه فرستادند، در انتها ملیونها نفر آن را گرفتند ولی ۴۰۰ نفر امضا کردند! برای اینکه بیشتر دوست داشتند "بقیه" ببینند و امضا کنند (البته همت در پخش طومار خود غیرت میطلبید). به قول جان کندی یکی از جوانترین، خوشفکرترین و محبوبترین روسای جمهور آمریکا (که ۴۶ سال پیش ترور شد) "نپرسید که کشورم (و رهبرانم) برای من چه کرده، بپرسید من برای (آینده) کشورم چه کرده ام؟ "
خوشبختی "حق" همه ملتهاست اما فقط به آنانی میرسد که "لیاقتش" را دارند. نوشتار را با ترجمه یکی از معروفترین پاراگرافهای اعلامیه استقلال آمریکا به پایان میرسانیم (نوشته بنیانگذاران آمریکا از قول مردم آمریکا):
" ما باور داریم که همه انسانها برابر آفریده شده اند و این حقیقتی است کتمان ناشدنی و مستند بر خودش. و اینکه انسانها از خالقشان یک سری حقوق لاینفک و محترز کسب کرده اند از جمله زندگی، آزادی و (حق) جستجوی شادی و خوشحالی؛ برای حصول این حقوق (لاینفک) انسانی دولتهایی در بین مردم تشکیل میشوند که (البته) مشروعیت عادلانه خود را (فقط) از رضایت مردم بدست میآورند. و هرگاه که "هر شکل و فرم" حکومتی این را نادیده بگیرد و این حقوق مسلم انسانی را ضایع کند، مردم حق دارند تا آن حکومت را تغییر داده یا از رده خارج کنند و در تاسیس حکومت جدید شالوده و ساختار آن را بر اساس اصولی پایه ریزی کنند که امنیت و خوشبختی (شادی) را تضمین کند. و البته عقل و درایت حکم میکند که حکومت جا افتاده را نباید برای دلایل پیش پا افتاده و گذرا تغییر داد. در واقع تجربیات (تاریخی) نشان داده اند که مردم در طی برکناری یک فرم حکومت که به آن عادت کرده اند رنج بیشتری خواهند برد (و بهای بیشتری خواهند پرداخت) اما .. " (ادامه در نوشتارهای آینده).
وبلاگ ارسالی از شریعتی پرست