کدام انسانها در کره زمین خوشبخت ترند؟
هر مرامی و انسانی از موفقیت تعریفی دارند ولی از دید طبیعت "نژاد انسان" وقتی "موفق" است که مانند سایر ارگانیزمهای زنده که منقرض نشدند، در تنازع بقا خود و ادامه ماندن نسلش در کره زمین نقش بازی کند. نژاد انسان از جوانترین نژادهاست. "نوع" انسان ۵ ملیون سال پیش از "نوع" شامپانزه جدا شده و "نوع" انسان مدرن فقط ۲۰۰۰۰۰ سال قدمت دارد (در مقایسه با "نوع" لاک پشت با ۲۱۵ ملیون سال قدمت، فیل با ۴۰ ملیون سال قدمت و نوعی از باکتری با ۴ ملیارد سال قدمت). "نوع" انسان همچنین از لحاظ انطباق با محیط، سلامت بدنی و تولید مثل از بسیاری از موجودات دیگر ضعیف تر میباشد. برای مثال در صحرای جنوب غربی آمریکا و شمال مکزیک، نوعی از کاکتوس بنام "کاکتوس جهنده" (Jumping Cholla) وجود دارد که علیرغم شرایط بسیار سخت، تنازع بقا این "نوع" کاکتوس بواسطه اینست که خارهای آن براحتی و تقریباً به حالت جهش خود را به هر حیوان یا موجود نزدیک منتقل کرده و توسط آنها به مناطق دیگر منتقل شده و براحتی در جای جدید تولید مثل (از نوع غیر جنسی) مینمایند. ولی برای انسان باید بسیاری شرایط مهیا باشد تا تولید مثل انجام گیرد
نقطه متمایز "نوع" انسان در تنازع بقا و تفاوتش با سایر نژادها اینست که میتواند از قوای فکری و روحی خود هم در کمک یا ضرر زدن به "نوع" خود استفاده کند. و لذا شاید این حکمت طبیعت (و یا بقول فلاسفه اسلامی نظام تکوینی) باشد که افرادی که در مجموع برای تنازع بقا و پیشرفت خود و "نوع" انسان موثرترند اغلب شادتر (خوشبخت تر) میباشند.
بنابراین انسانها از هرگونه مرام، ملیت، نژاد یا مذهبی که باشند میتوانند خوشوقتی خود را با معیارهای طبیعی تنازع بقا مقایسه کنند و سوالات زیر را دائماً از خود بپرسند:
۱- چگونه از سال پیش تا کنون بهبودی و پیشرفت "شخصی" داشته ایم؟ واین در ۳ بعد بدنی، فکری و روحی (قلبی) میباشد. مثلاً چگونه بدنی سالمتر، فکری هوشیارتر و روحی (قلبی) پاکتر و آسوده تر (در آرامش و صفا و صلح) برای خود ایجاد کرده ایم؟
۲- چگونه از سال پیش تا کنون "برای دیگر انسانها" بهبودی و پیشرفت ایجاد کرده ایم؟ و چگونه به پیشرفت و بهبودی دیگران (در همان ۳ بعد فوق الذکر) کمک کرده ایم. "دیگران" میتواند شامل فرزندان، خانواده، همسر، پدر و مادر، همسایگان و دوستان، دانش آموزان، مشتری ها و .. حتی افراد کاملاً غریبه باشند. در واقع همانگونه که در نوشتار قبل اشاره کردیم، انصاف و خوبی در حق غریبه ها بدون هیچ چشمداشتی منجر به بهبودی و آسایش خود ما هم میگردد. این تئوری به زیبایی در فیلم “خوبی را برای غریبه جبران کن” (Pay it Forward) نمایش داده شده است. در رابطه کمک به دیگران کسانی که در شغلهایی نظیر پرستاری میباشند در مقامی هستند که میتوانند به غریبه ها کمک کنند. البته اگر فشار کاری شان آنقدر نگردد که به سلامت و آرامش روحی خود یا اطرافیانشان لطمه بزنند.
۳- چقدر از سال پیش تا کنون موضوع جدید یادگرفته ایم و به رشد فکری "خود" کمک کرده ایم؟ و یا اینکه بیشتر وقت خود را صرف تفریح یا کار بدون محتوا یا تنبلی کرده ایم؟
۴- چقدر از سال پیش تا کنون "به دیگران" موضوعات جدید و مفید یاد داده ایم و به پخش معلومات و آگاهی بشری کمک کرده ایم؟ اگرچه اشاره کردیم که کاکتوسها برای تنازع بقا براحتی ژن خود را به دیگران منتقل میکنند، انسانها میتوانند به همان راحتی با انتقال "معلومات" و دانش به یکدیگر و نسلهای آینده به تنازع بقا و خوشوقتی "نوع" خود کمک کنند. در این رابطه پدر و مادرها، پدر و مادربزرگها، معلمها و اساتید، نویسندگان و هنرمندان، و رسانه های عمومی (اگر سالم و مردمی باشند) اگر وظیفه تدریس خود را جدی بگیرند اکثراً از کار خود راضی و خوشنود بوده و احساس خوشوقتی میکنند.
۵- چگونه توانسته ایم با تولید مثل و آموزش و فداکاری، کودکانی سالم، هوشیار و صلح جو به این جهان و به نسل انسان اضافه کنیم. البته میتوان بجای داشتن فرزند خود، کودکان دیگران را به سرپرستی یا حضانت قبول کنیم. و البته ضرر کسانی که کودکان ناسالم و جنگجو ویا خرابکار به بشریت هدیه میدهند بمراتب بیشتر از مجردها یا زوجهایی است که فرزندی بدنیا نیاورده یا بزرگ نمیکنند. در این رابطه فیلم کمدی Idiocracy (حکومت ابلهان) ساخته Mike Judge کارگردان شهره کمدی آمریکایی، دنیایی را به تصویر میکشد که افراد با هوش و سالم با خودخواهی و یا بواسطه فشارهای روحی صاحب فرزند نمیشوند ولی در عوض افراد بی بند و بار، کودن و ناسالم، با داشتن فرزندان زیاد، کودن، جنگجو و ناسالم آینده کره زمین و بشریت را به فنا میدهند.
(در رابطه با چگونگی مقابله با مشکلات تولید مثل به مقالات دیگر رجوع کنید).
اگر هر کسی بتواند هر سال صادقانه سوالهای فوق را پاسخ دهد میتواند به درجه رستگاری، خوشوقتی و شادابی خود (ویا علت نبود آن) پی ببرد.
بعضی متفکرین معتقدند که تلفیق قلب، روح و حیای شرقی با تمرکز فکری، منطق و پشتکار غربی، میتواند اساس پیشرفت و موفقیت بشریت گردد. گاهی به بعضی از ما ایرانیان مهاجر در خارج از ایران که نگاه میکنم دلم برای آینده بشریت میگیرد چرا که بسیاری مان برعکس از غرب بی حیایی، خودپرستی و مادیگرایی، و از شرق بی خیالی، احساساتی بودن، اتلاف وقت و بی منطقی را یاد گرفته و "نوع" جدیدی از انسان شرقی-غربی را درست کرده ایم. و بعد مات و مبهوتیم که چرا نسل بعدی مان از ما متنفر است و در حال انقراضیم!