"بدون تعارف" با داریوش: صدا مرهم زخمهاست
در ادامه سری "بدون تعارف" به مصاحبه ای با یکی از باسابقه ترین و محبوبترین خوانندگان موسیقی پاپ ایرانی داریوش اقبالی پرداختیم که قسمت اول آن در باره اعتیاد، و فعالیتهای انساندوستانه وی در بنیاد "آینه" قبلاً درج شد و اکنون قسمت دوم این مصاحبه در باره زندگی شخصی و هنری وی:
کدوم دات کام (Kodoom.com): از زندگی شخصی تان بگویید. گذشته و حال. چرا این نوع سبک موسیقی "سوزناک" و "از دل" برآمده؟
داریوش اقبالی: متولد سال ۱۹۵۱ میلادی ( ۱۳۲۹ خورشیدی) هستم. در اواسط سال ۱۳۵۷ از ایران خارج شدم و ۲ سالی در انگلیس زبان خوانده و تحصیل کردم و همانجا بود که با ایرج جنتی عطایی و بابک بیات آلبوم "وطن پرنده در خون" را تهیه کردیم. سپس به دعوت کاباره ای به لس آنجلس آمده و مقیم آمریکا شدم. برای مدتی نیز در فرانسه زندگی کردم و با همسرم در آنجا آشنا شدم و هنوز هم آرامش کشور فرانسه را دوست دارم. اکنون با همسر و پسر ۷ ساله ام، میلاد، در لس آنجلس زندگی آرامی دارم. از همسر قبلی ام نیز دختری ۱۶ ساله به نام بیتا دارم.
زندگی با کار هنری کار آسانی نیست و همسر بسیار مهربان و صبوری دارم. دارم تمرین آرامش و بازنشستگی میکنم و دوست دارم با همکاران و دوستان هم سن خود در زمان بازنشستگی در کنار هم داستانهای سالهای گذشته را مرور کرده و به آنها بخندیم.
کودکی تاریکی داشتم و فرزند طلاق بودم و دچار سردرگمی. دو برادرم نیز قربانی هیولای اعتیاد شدند و فوت کردند. در تنهایی و انزوا، صدا و آواز برایم شد مرهم زخمها ولی بعدها با اعتیاد روی احساسات پنهانم سرپوش میگذاشتم. اما همانطور که در قسمت قبل صحبت کردیم، من در سال ۲۰۰۰ پس از سالها تلاش سرانجام توانستم با استفاده از روشهای صحیح و حمایت دوستان و خیرخواهان "پاکی" خود از چنگال اعتیاد را بدست آورم. آنجا با خود عهد بستم تا این هدیه و پیام را و روش صحیح ترک اعتیاد را با دیگران نیز سهیم شوم و بنیاد غیرانتفاعی "آینه" را تاسیس کردم.
لذا ترانه های من برایم همیشه از نوع "مرهم" دل بوده اند و من همیشه شعر را لمس میکنم و معتقدم شعر باید مرا بخواند و نه من شعر را. زمزمه های خودم همیشه حتی قبل از معروفیتم همین مضامین را داشتند و دست بر دلم میگذاشتند. سبک خواندن من تا حدی نیز مدیون دوره خاصی از موسیقی کشورمان و همکاری با بزرگانی نظیر ایرج جنتی عطایی، بابک بیات، شهیار قنبری، مسعود امینی، اردلان سرفراز و .. بوده است که مشکلات روحی و اجتماعی مردم ایران را مسئولانه به شعر میکشاندند.
اما الآن نوع نگاهم به غم عوض شده است. من احساس میکنم از زیر خاک بیرون آمده و زنده شده ام و لذا قدر زندگی را میدانم. میدانم که همیشه غم و مشکلات بوده و خواهند بود ولی این نحوه برخورد ما با آن است که اثرگذاری اش را کم و زیاد میکند. در زندگی هنوز درد هست، از درد کمر و گردن گرفته تا مشکلات کشورمان و یا فرهنگ برخورد با همدیگر، اما زندگی را اکنون آسانتر میگیرم. سعی میکنم به کسی ظلم نکنم و با بقیه مدارا کنم به قول آمریکایی ها (Live and Let Live) "زندگی کن و بگذار زندگی کنند." به پنهانکاری معتقد نیستم و سعی میکنم تعادل را در زندگی ام رعایت کنم. و برای آن دوستانی که ضربه میزنند نیز معتقدم باید آنها را بخشید ولی دیگر با آنها دوستی نکرد. شادی را در کار تیمی و محبت میبینم و برای مثال یکی از شادترین لحظات برایم وقتی است که تیم فوتبال ایران تیمهای دیگر را شکست میدهد و با آنکه فردی ساکت هستم در آن مواقع گاه "فریاد" شادی را از من میشنوید.
سوال: از محبوبترین هنرمندان معاصر ایران میباشید. لطفاً در باره شهرت و اثرات آن در زندگی بگویید:
داریوش اقبالی: خوانندگی را همیشه دوست داشته ام زیرا در تنهاییم مونس و مرهم زخمهای من بوده است. در نوجوانی برای دلم میخواندم که اتفاقی توسط دوست بزرگوار آقای خیاطباشی به دنیای موسیقی معرفی شدم و به مرور به شهرت رسیدم. شهرت و تشویق مردم طبیعتاً برای هر انسانی لذت دارد ولی شهرت هم مانند قدرت گاه با خود غرور و امکانات سو استفاده میآورد. من همیشه به "قدرت به عشق" معتقد بوده ام و نه "عشق به قدرت." البته من نیز اشتباهاتی کرده ام و شهرت گاه برایم مخرب هم بوده است از حسادتها و اذیتهای دیگران (اسید پاشی و ..) گرفته تا مشکلات قانونی و ...
امروزه بسیاری مجذوب "نور صحنه" شده و با خرج کردن پول و به کمک برخی کمپانی های تولید موسیقی و رسانه ها معروف میشوند اما جوانان ما باید غافل نشوند که به کجا میروند و دچار چرخه باطل و سراب نشده و مورد سو استفاده قرار نگیرند. شاید مشهور شوند و حتی پولی هم درآورند اما خواننده شدن مانند هر حرفه دیگری مقررت خود را داشته و سالها طول میکشد.
سوال: امروز یک روز از زندگی داریوش چطور میگذرد؟
داریوش اقبالی: صبح را با موسیقی آرام، نرمش و گاه قدم زدن با آرامش در حیاط خانه شروع میکنم. گاه هم به ورزشگاه میروم و یا استخر. در روز ایمیلهایم را چک میکنم و کارهای جدید را گوش میکنم. با خانواده ام وقت میگذارم. در روزهایی که در کنسرت یا مسافرت نیستم تمام روز در استودیوی کامپیوتری منزلم روی آلبومهایم کار میکنم و یا در رابطه با بنیاد آینه. آلبومهایم را چند سالیست به دلیل شرایط ناعادلانه شرکتهای تولید موسیقی، خودم تهیه و از طریق سایت خود (این لینک) ارائه می دهم. بر خلاف قبل از انقلاب که کارهای پرفروش چند میلیون نسخه میفروختند امروز یک کار موفق (به دلیل کپی های غیر مجاز) چند هزار نسخه بیشتر فروش نمی رود و اکثراً مخارج خود را هم در نمی آورد. در مجموع برای آلبومها و کنسرتها خیلی سخت برنامه ریزی و کار میکنم.
با برخی از دوستان هنرمند در سراسر دنیا نیز در تماس هستم برای مثال با بهروز وثوقی که برای استقامت هنری وی احترام قائلم چون توانسته است هنر خود را مطرح نگاه دارد و اخیراً نیز در فیلمی خوب به کارگردانی بهمن قبادی هنرنمایی کرده است.
سوال: خوانندگان محبوب خودتان چه کسانی هستند؟
داریوش اقبالی: صدای خوب را از هر کس که باشد دوست دارم برای مثال در گذشته از صدای نادر گلچین، محمودی خوانساری، عماد رام، پوران و الهه لذت میبردم و اکنون نیز از صدای دوستانی نظیر ابی، سیاوش قمیشی، محسن نامجو و .. و همچنین جوانان داخل ایران نظیر محسن چاوشی که معتقدم کارهایشان مانند چشمه ای خودجوش است که علیرغم محدودیتها و ممنوعیتها محصول آن به مرور پشت سد بزرگ موسیقی پاپ جمع شده و به زودی آن را خواهد شکست و به لس آنجلس نیز خواهد رسید.
سوال: در باره تنش در جامعه هنری لس آنجلس بگویید و راهکارهایتان برای این آشفته بازار آلبومها و کنسرتها و ...
داریوش اقبالی: ببینید جامعه هنری ما در غربت به سختی به کار خود ادامه داده و علیرغم مشکلات توانسته خوراک روحی گروهی از مردممان را فراهم کند. لذا طبیعتاً جامعه هنری ما بسیار آسیب پذیر بوده است و همیشه دچار تشویش و نگرانی های مالی و ... هنرمندان ما هم با هم چندان ارتباط دوستانه و یا هنری ندارند و همه تنهای تنهاییم. من هم مانند بقیه مقصرم اگرچه کارهای اخیرم با دوستم فرامرز اصلانی تلاشی زیبا بود که مورد استقبال قرار گرفته است. اما در مجموع همه اهل شعاریم و بیشتر زمان خاکسپاری ها حاضر میشویم تا در زمان حیات یکدیگر و من اسم آن را گذاشتم کنسرت خاکسپاری! رسانه های ما نیز گاه بیشتر آگهی میدهند تا آگاهی.
اگر ریشه مشکلات بازار موسیقی لس آنجلس را بخواهید باید کتاب "موسیقی ایران از آغاز تا امروز" نوشته غلامرضا جوادی را بخوانید که به نطفه مافیای موسیقی ایران در دوران پهلوی اشاره میکند. متاسفانه همان افراد پس از انقلاب به لس آنجلس آمدند و شرکتهای تولید موسیقی راه انداختند و به دلیل ضعف قوانین حقوق مولف (Copyright) در ایران، تمام گنجینه موسیقی قبل از انقلاب را از آرشیو رادیو گرفته تا سایر کارهای ترانه سرایان و آهنگسازان و خوانندگان و موسیقیدانان را هر کس تکه ای را برد و در خارج به نام خود کرد و شروع کرد به فروش سی دی بدون دادن حقوق شاعر و آهگساز و ... حتی این شرکتها نام هنری من (داریوش) و دیگر هنرمندان را نیز برای "خود" ثبت کرده اند! این بدان معناست که حتی پس از فوت اساتیدی نظیر تورج نگهبان این شرکتها صاحب تمام حقوق آثار وی میباشند! هنرمندان زنده ما نیز کاری از پیش نمیبرند. مثلاً شاهرخ برای اعاده حقوق خود در رودررویی با یک شرکت تولید موسیقی (Caltex) و وکلای گرانقیمت آنها هزینه های بسیاری پرداخت ولی در نهایت بواسطه ترفندها و وقت کشی های این شرکت به جایی هم نرسید.
جامعه هنری ما متاسفانه نه سندیکایی دارد و نه متحد است تا از حقوقش دفاع کند. با احساسات برخورد میکنیم و شعار میدهیم. زخم، زخم ۳۰ ساله است. جامعه هنری نیز مانند اقشار دیگر جامعه ما دچار فقر فرهنگی، خودمحوری، فرار از کار گروهی و .. بوده است. چندین بار سعی در تاسیس سندیکا و یا خانه هنرمندان شد که به دلیل چند دستگی و اختلاف سلیقه هنرمندان و عدم توافق بر مدیریت و تفرقه افکنی شرکتهای تولید موسیقی به نتیجه نرسید. من هم ۱۰ سال پیش توانستم نظر مساعد گروهی از هنرمندان (اردلان، قنبری، زولاند، زاکاریان، جنتی، ابی و ..) را برای اقامه دعوای حقوقی علیه شرکتها جلب کنم چرا که شرکت تولید سی دی تنها میتواند جواز پخش داشته باشد ولی هنوز صاحب اثر هنری نیست. اما نهایتا مخارج زیاد وکالت، کار را به عقب انداخت. الان هم برخی از دوستان قدیم دشمن ما و یکدیگر شده اند و یادشان رفته که اصل مشکل جای دیگریست. راهکار هم به نظر من اتحاد و کار بنیادی است و اینکه افرادی ریش سفید یا رسانه های با اعتبار مانند شما و دیگران وسیله شفاف سازی و گفتگو و ایجاد اتحاد و تفاهم در جامعه هنری شوند و نه اینکه بخواهیم با هوچیگری و توهین در رسانه ها جنجال سازی کنیم.
شاید بهترین بیانگر زبان حال ما، ترانه اخیر مشترکم با فرامرز اصلانی است که "دیوار" نام دارد و شما هم در سایتتان نشان دادید (لینک اینجا). به قول آن ترانه "حتی راه دشمنی رو، هیچکی یادمون نداده!"
سوال: شرکتهای تولید سی دی هم همیشه خود از مخارج بالا و کپی های غیرقانونی گلایه مندند. آیا این درست است؟
داریوش اقبالی: ببینید یک مقدار از فرهنگ کپی کردن غیرقانونی را خود همین شرکتها از طرف رابطهای خود در کشورهای مختلف شروع کردند تا حقوق هنرمندان و ... را ندهند. برخی از مردم هوادار خوانندگان نیز که این را دیدند و متوجه شدند نوار با کیفیت اصلی را دریافت نمیکنند خود کپی برداری را شروع کردند و این عادتی شد برای مردم، شرکتها و سایر کپی زنهای کوچک و بزرگ.
سوال: موضعتان در باره حقوق ترانه سرایان و آهنگ سازان از کنسرتها چیست؟
داریوش اقبالی: اگر منظورتان مسائل تقسیم منافع ترانه ها و کنسرتها با شاعران و ترانه سرایان میباشد، باید به چند نکته اشاره کنم.
در اروپا و آمریکا سندیکای هنرمندان موسیقی (ASCAP) از کنسرتهای ما درصدی از طریق برنامه گزاران دریافت میکنند و در واقع خوانندگان از طریق برنامه گزار سهم آهنگساز و شاعر را داده اند اما متاسفانه ترانه سرایان و آهنگسازان ما چون عضو قانونی این سندیکا نیستند و اتحادیه ای هم ندارند از آن سهمی نمی برند. کلاً از لحاظ قانونی بسیاری از ترانه های ایرانی مشکل حقوق مولف (Copyright) دارند یعنی سالیان سال کپی شده اند توسط مردم و شرکتها (همانطور که در بالا اشاره شد). در این میان هم ترانه سرا و هم آهنگ ساز و هم خواننده متضرر بوده اند. الآن هم هنوز آثار جدید مشکل حقوق مولف دارند. اما علیرغم این مشکلات قانونی، من پیشنهاد داده بودم که در متون قراردادهای ما با کنسرت گزارها پاراگرافی برای ترانه سرا و آهنگسازان .. اضافه شود که خود این دوستان کوتاهی کردند. میدانم که گوگوش و ابی هم تا حدی راضی بودند. اما متاسفانه برخی از دوستان به جای حل قانونی مشکلات و تلاش در ایجاد تفاهم، ناگهان در رسانه ها جار و جنجال و توهین و ادعاهای بی اساسی میکنند که جو را بسیار مسموم میکند. دمکراسی و آزادی و مناظره نیز چهارچوبی دارد که رعایت احترام و پرهیز از توهین و افترا جزو آن است. به هرحال من تشویش ذهنی برخی دوستان را درک میکنم. گاه حل مشکلات از طریق پادرمیانی ریش سفیدان هم قابل حل است.
سوال: نظرتان در باره تعهد خوانندگان به مسائل اجتماعی چیست؟
داریوش اقبالی: ما در جامعه هنری نیز مانند اقشار دیگر جامعه مان دچار فقر فرهنگی، خودمحوری، فرار از کار گروهی و .. بوده ایم. یک بار سعی کردم ترانه "ای نسیم نو بهاری، با من از یاران بگو.." را همراه گروهی از دوستان خواننده تهیه کنم که واقعاً بسیار مشکل بود چرا که خوانندگان هر کدام حساسیت نسبت به یکدیگر یا نسبت به مواضع سیاسی مختلف و .. داشتند در حالیکه این ترانه قرار بود کاری گروهی باشد با یک پیام اجتماعی و سوای از احزاب و خط کشی های سیاسی. مثلاً چه اشکالی دارد هنرمندان ما یک کار گروهی در حمایت از هنرمندان در بند یا تحت فشار داخل کشور انجام دهند؟ متاسفانه در این مسائل هم شعار زده و هیجان زده میشویم و بیشتر برای خودمان کار میکنیم تا مردممان. گروهی هم که متاسفانه بدلیل رفت و آمدهایشان و تجارت و زندگی شان در ایران ساکت شده اند و منافع شخصی خود را بیشتر رعایت میکنند.
سوال: شخصیت محبوب تاریخی تان کیست؟
داریوش اقبالی: شخصیتهای ملی مانند مصدق، امیرکبیر و بختیار که زندگی خود را فدای کشورشان کردند.
سوال: نظرتان در باره سایت ما (Kodoom.com) چیست؟
داریوش اقبالی: از درج خبرهای رویدادهای آینه و کنسرتهایم در سایت خوب و حرفه ایتان متشکرم. فکر میکنم شفاف سازی و گفتگو و ایجاد اتحاد و تفاهم در جامعه هنری از طریق سایتهایی مانند سایت شما موثر خواهد بود. از وقتی که برای این مصاحبه گذاشتید متشکرم. امیدوارم رسانه های دیگر ما نیز شعر زیر را سرلوحه کار خود قرار دهند:
نویسنده را بایدی ۴ چیز، دل و دست و وجدان و افکار تمیز
اگر آنکه ناپاک شد این چهار، ز نا پاکی صاحبش شک مدار
قلم چون گرفتی دورویی مکن، غرض ورزی و کینه جویی نکن
قلم گیر و همچون قلم راست باش، نه هر کس خیال کجت خواست باش
قلم گر خلاف ره مردم است، قلم نیست نیش دم کژدم است
با آرزوی موفقیت برای شما.
مرتبط:
- بدون تعارف: دختران و زنان امروز ایران
- بیژن: بدون تعارف!
- مدیر جدید فیسبوک: نوازنده کمانچه، عاشق فرهنگ ایران و موسیقی بنان!
- قسمت 6 "بدون تعارف" با شهره آغداشلو و هوشنگ توزیع: در باره نمایش "یک ایرانی در بهشت"
- ویدئوی "بدون تعارف" با مازیار جبرانی: گفتگوی خودمانی با کمدین معروف آمریکا و خاورمیانه
- قسمت پنجم ۵ مصاحبه "بدون تعارف": با شهره آغداشلو و هوشنگ توزیع در باره تاریخچه "کارگاه نمایش تهران" و شروع فعالیت هنری تئاتر به همین نام در آمریکا
- قسمت چهارم ۴ مصاحبه اختصاصی "بدون تعارف": با شهره آغداشلو و هوشنگ توزیع
- قسمت سوم گفتگوی "بدون تعارف" اختصاصی کدوم دات کام با مازیار جبرانی
- قسمت سوم مصاحبه اختصاصی "بدون تعارف": با شهره آغداشلو و هوشنگ توزیع
- قسمت دوم گفتگوی "بدون تعارف" اختصاصی کدوم دات کام با مازیار جبرانی
- بدون تعارف با ماز جبرانی - قسمت اول گفتگوی اختصاصی کدوم دات کام با مازیار جبرانی
- قسمت دوم مصاحبه اختصاصی "بدون تعارف": با شهره آغداشلو و هوشنگ توزیع
- بدون تعارف: با شهره آغداشلو و هوشنگ توزیع (قسمت اول: موفقیت چیست؟)
- قسمت پنجم 5 مصاحبه "بدون تعارف": با شهره آغداشلو و هوشنگ توزیع
- (ویدئو) بدون تعارف با ماز جبرانی - قسمت سوم گفتگوی اختصاصی کدوم دات کام با مازیار جبرانی