جیمز باند جمهوری اسلامی، و مچ گیری او توسط امیرفرشاد ابراهیمی (ویدئو)
دیشب در مستند "الماسی برای فریب" که از صدا و سیمای ایران پخش شد جزئیات نفوذ به اپوزیسیون نظام در خارج توسط محمدرضا مدحی تاجر الماس و مامور سابق وزارت اطلاعات تشریح شد (ویدئوی زیر). در حالیکه مدحی در این مستند ادعا میکند به سازمان جاسوسی سیا و دولت آمریکا نفوذ کرده بود، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایرنا در ابتدا "محمدرضا مدحی را «مهره نظام سلطه» و از «عناصر فریب خورده سازمان سیا» خواند که واقعاً با سیا و اپوزیسیون همکاری میکرده ولی پس از دستگیری مجبور به اعتراف شده است! گروهی نیز مدحی را جاسوس دو جانبه میخوانند! اما مدحی کیست و واقعیت این داستان پیچیده جاسوسی و هالیوودی که رادیو فردا آن را "جرج کلوني ولايت، الماس فريب و گوآدالوپ ۲ " خوانده است، چیست؟ آیا واقعاً یک مامور اطلاعات ایران وزیر حارجه آمریکا هیلاری کلینتون و اپوزیسون ایرانی را برای ماهها به بازی گرفت؟؟
مدحی بدون شک اعتماد اعضای اپوزیسیون و حتی گزارشگر با سابقه علیرضا نوری زاده را به خود جلب کرده بود و احتمالاً ماهها در جلسات و تلویزیونهای ساده لوحان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی آنها را به بازی گرفته بود. اما تنها کسی که هیچ وقت به مدحی اعتماد نکرد، امیرفرشاد ابراهیمی (بسیجی و اطلاعاتی سابق و از مخالفان دولت ایران و مستقر در خارج از کشور) بود که در وبسایت "گفتنی ها" ی خود، در همان زمان (بیش از یک سال و نیم پیش) به افشاگری مدحی پرداخت و مدعی شد که مدحی به نامهای مستعار سید رضا حسینی و حاج رضا شجاعی سالهاست جزو باند قاچاق مواد مخدر و کالا در وزارت اطلاعات بوده و سابقه تجاوز به عنف و آدم ربایی و دراختیار داشتن بازداشتگاه غیرقانونی را دارد. و اینکه وی دارای چند همسر بوده و (در دوره ریاست جمهوری خاتمی) در سال ۱۳۸۳ از وزارت اطلاعات به دلیل مفاسد بی شمار اخراج می گردد ولی با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد مجددا وی به وزارت اطلاعات و بعد از آن دبیرخانه مجلس خبرگان دعوت به خدمت می گردد. وبسایت "گفتنی ها" همچنین در آن زمان ادعا کرد که مدحی دربهار سال ۱۳۸۷ برای ارتباط با چند تن از چهره های مشهور اپوزیسیون در بانکوک و امارات و همچنین رهگیری و تلاش برای بازگشت سه تن از افسران ارشد معاونت اطلاعات سپاه پاسداران که در کشور تایلند تقاضای پناهندگی سیاسی نموده بودند از سوی وزارت اطلاعات ماموریت میگردد. ولی موضوع به سازمان امنیت تایلند گزارش و مدحی و اعضای همراهش بازداشت گردیدند اما به گفته وبسایت "گفتنی ها"، ظاهراً مدحی به دلایل نامعلومی (با فشار دولت ایران به تایلند) آزاد شده و در تیرماه ۱۳۸۷ به ایران بازمیگردد. وبسایت "گفتنی ها" ادعا میکند تصویر مدحی هم در سرکوب تظاهرات بعد از ۲۲ خرداد دیده شده و هم او چهره سانسور شده در عکسها می باشد که به همراه وزیر وقت علوم دولت احمدی نژاد در کنفرانس سزامی ۲۰۰۸ کشوراردن شرکت کرده و با وزیر علوم کشور اسراییل گفت وگو کرده است.
(سایر قسمتها در زیر امده است)
اما در پی پخش فیلم مستند جاسوسی مدحی از صدا و سیما، امروز امیر فرشاد ابراهیمی در نوشتاری مفصل با تیتر "مدحی به ایران بازگشت و روسیاهی به ذغال ماند" جزییات برداشتها و معلومات دقیق خود را برای همگان تشریح کرد که به صورت کامل در زیر آمده است:
نقل کامل از وبسایت "گفتنی ها": امروز شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی مستندی پخش کرد بنام «فریب»، برنامه ای که برای بسیاری از رسانه ها و اعضای اپوزیسیون خارج از کشور برنامه ای بهت آور و غافلگیر کننده بود ! بدون اغراق تنها کسی که از دیدن این برنامه شگفت زده نشد و از مدتها پیش انتظار دیدنش را داشت نگارنده این سطور بود ! «محمد رضا مدحی تازه کند» و یا همان «سردارمدحی» رسانه های خارج از کشور اکنون در تهران بروی مبلی نشسته است و دارد از روابط پیدا و پنهان خود در طی سالهای اقامتش درخارج از کشور و آلت دست کردن کسانی می گوید که همه به سیاستمداری و آگاهی شان نسبت به مسائل ریز و درشت ایران در خارج از کشور به آن ایمان دارند.
حالا کمی به عقب برمی گردیم ...
محمد رضا مدحی را من اینگونه شناختم :
در سال ۱۳۸۷ نامبرده که پیش از آن جسته و گریخته نامش در رسانه ها به عنوان «عضو هیات تحقیق و تفحص از قوه قضائیه » مطرح شده بود جهت گرفتن ارتباط با چند تن از چهره های مشهور اپوزیسیون در بانکوک و امارات و همچنین رهگیری و تلاش برای عودت سه تن از افسران ارشد معاونت اطلاعات سپاه پاسداران که در کشور تایلند تقاضای پناهندگی سیاسی نموده بودند از سوی وزارت اطلاعات مامورمیگردد . سه پاسدار فوق که دارای اطلاعات ارزشمندی بودند و از سفارت آمریکا در بانکوک تقاضای پناهندگی سیاسی نموده بودند بصورت فوق العاده جریان پناهندگی و انتقالشان به یک کشور امن در دستور کار کمیته نجات قرار گرفت .
همان زمان بود که نگارنده بواسطه عضویتم در«کمیته نجات» به بانکوک اعزام شدم ودر کشاکش رفت و آمدهای من بود که از سوی سفارت آمریکا گزارش داده شد که فردی بنام « محمد رضا مدحی » بهمراه چهار ایرانی و دو تبعه پاکستانی در هتل محل اقامت من و آن سه پناهجو بصورت شبانه روزی در کمین می باشند ،که موضوع به سازمان اطلاعات و امنیت تایلند نیزگزارش و نامبرده و اعضای همراهش همان شب بازداشت گردیدند ، متاسفانه تلاشهای خاموش دولت آمریکا برای تحویل گرفتن این تیم تروریستی با توجه به لابی دولت ایران و تایلند و احتمالا دادن امتیازاتی به تایلند و همچنین نداشتن ادله کافی به نتیجه نرسید،دولت آمریکا نیز در آنزمان که نمی خواست عنوان نماید این تیم برای بازداشت و چه بسا ترور این سه ایرانی در آنجا حضور دارند(چراکه می خواست هرچه سریعتر آنها را از تایلند خارج کند)موضوع را بیشتر پیگیری نکرد، و صرفا عنوان کرد که «محمدرضا مدحی» عنصری مشکوک است .
پس از این اقدام بود که دولت آمریکا کشف نمود که نامبرده که دارای دو همسر بنامهای «فریده آغازی» و «بتول میر حسینی» می باشد و در عملیاتهای برون مرزی خویش از همراهی آنها نیز استفاده می نماید، و این موضوع به سازمانهای امنیتی اروپایی نیز هشدار داده شده که از هرگونه نزدیکی با وی بپرهیزند. وی نهایتا در تاریخ پانزدهم جولای ۲۰۰۸ به ایران باز میگردد.
قسمت ۲ از ۴ ویدئو
بازگشت اول محمد رضا مدحی به ایران !
محمد رضا مدحی در کوران سرکوبهای پس از انتخابات به ایران بازگشت و در سرکوبها بصورت میدانی حضور موثر و فعالانه ای داشت . نگارنده پس از دیدن عکس وی در حمله به دانشگاه تهران عکس وی را منتشر نمودم و برای اولین بار به معرفی وی پرداختم واز آنجائیکه از سوی سفارت آمریکا و سازمانهای امنیتی درگیر معذوریت داشتم فقط بطور خلاصه عنوان کردم که این عنصر سرکوبگر و اطلاعاتی در بانکوک نیز در جریان ربایش و انتقال به ایران سه پناهجوی مهم ایرانی دست داشته است .(+)
پس از این افشاگری بود که سایت امنیتی «آینده» با انتشار مطلبی با عنوان «گاف لباس شخصی سابق »! ضمن کذب دانستن مطالب من مدحی را جانبازی دلسوز و دلگیر خوانده که هم اکنون در خارج از کشور است . همانزمان بود که من به امنیتی بودن این موضوع پی بردم و احساس کردم که این تطهیر بی دلیل نمی باشد و مطلبی را نیز در همین مورد منتشر نمود:«تطهیر یک چماق دار سایت آینده» . این بار از آنجائیکه احساس خطر بیشتری نسبت به این فرد معلوم الحال نموده بودم زوایای بیشتری را از حضور وی در عملیات تروریستی اش در بانکوک منتشر کردم .
در آن مطلب البته به بسیاری از اعضای اپوزیسیون نیز که می دانستم وی مشغول گرفتن ارتباط و نزدیک شدن به آنهاست بطور تلویحی هشدار دادم .
خروج مجدد محمد رضا مدحی از ایران !
محمدرضا مدحی در ۹ سپتامبر سال ۲۰۱۰ مجددا به بانکوک برمی گردد و جالب اینکه اینبار برای نشان دادن حسن نیتش به اپوزیسیون اقدام افشاگرانه خودش را با «گفتنی ها» و من آغاز می کند .
وی با همراهی و همکاری با فردی بنام «ایرج مصداقی» و یک سایت هوادار سلطنت طلبان «پیروان نظام مشروطه به پادشاهی رضاشاه دوم» ادعا نمود که من عامل اطلاعاتی وزارت اطلاعات ایران هستم و از وی که یک جانباز فراری از ایران بوده به بهانه درست کردن کار پناهندگی اش مبلغ پانصد و بیست هزار یورو ! اخذ نموده ام .
او در آن مطلب ضمنا از اپوزیسیون ایران درخواست همکاری کرده بود و ادعا نمود که «صدها گیگ» اطلاعات ارزشمند از جمهوری اسلامی دارد .
این مطلب به سرعت دراینترنت و درفضاهایی چون «سایت بالاترین» و... منتشر شد و همه به حقانیت آقای مدحی پی بردند ! چراکه چهره واقعی امیر فرشاد ابراهیمی را برملا نموده بود .(+) همان زمان من با انتشار مطلبی در رد اظهارات آقای مدحی مطلبی نوشتم و اظهار داشتم «مدحی مردی که دوست دارد مهم باشد»(+) . و چون فضا فضای مسمومی برعلیه من بود دیگر پس از آن هیچ مطلبی در موردش ننوشتم وترجیج دادم مسئل را از مجاری قانونی پیگیری نمایم ونسبت به فعالیت مشکوک وی در اپوزیسیون ایران سازمانهای قضایی و امنیتی اروپایی و آمریکا را در جریان گذاشتم ، در همان مطلب آخرم در مورد ایشان یادآور شدم که :
" من مرده شما زنده اگر فقط یک خط اگر فقط یک اطلاع و خبر ارزشمند ایشان داشت که مستند باشد ، من قول می دهم در همین وبلاگستان و پیش روی همه شما "گفتنی ها " را برای همیشه ببندم !"
محمد رضا مدحی که حالا دیگر خود را کارشناس مسائل سیاسی ایران و گاها «سردار مدحی » و «دکترمدحی» و همچنین «دبیرکل جنبش جمع یاران» می خواند به سرعت و به طرز غیر قابل باوری در اینترنت و رسانه های فارسی زبان خارج از کشور همچون :«رادیو زمانه»، «صدای آمریکا»،«رادیو کوچه» ،«رادیو فردا»،«سایت خودنویس» و... حضور داشت ، همچنین «سایت بالاترین» ضمن آنکه بصورت ویژه اقدام به پخش آگهی و تبلیغ وبلاگ وی بنام «بایکوت» می نمود برای نامبرده آی دی تائید شده اختصاص داده و از هرگونه نقد و بررسی و بیان صدای مخالفی نسبت به ایشان جلوگیری می نمود، چنانچه یکی از دلایل بستن آی دی من در بالاترین برخورد و افشای محمدرضا مدحی بوده است به عنوان مثال این لینک را نگاه کنید(+) .
سایت بالاترین پس از آن هیچگونه لینکی را که در مورد افشای چهره واقعی محمد رضا مدحی از سوی من و دیگران نوشته می شد را نه تنها حذف می کرد بلکه به اتهام «نقض حریم خصوصی» آی دی ارسال کنندگان را نیز می بست !، این در حالی بود همین آقای محمد رضا مدحی و دیگر عنصر فعالش در بالاترین بنام « احسان سلطانی» شدید ترین حملات و اتهامات را برعلیه من وارد می نمودند .
شروع فاز علنی نفوذ !
به پیشانی نوشت این مطلب بازگردیم و اینکه گفتم « بدون اغراق تنها کسی که از دیدن این برنامه شگفت زده نشد و از مدتها پیش انتظار دیدنش را داشت من بودم» ، اما من نیز از دیدن چهره مدحی در تلویزیون شگفت زده شدم اما نه الان !
دو سال پیش که برای اولین بار آقای «دکتر علیرضا نوری زاده» ایشان را از روی خط تلفن به تلویزیون آورد و اظهار داشت ایشان همان «محقق» است که سالها وی با او در ارتباط من بسیار شگفت زده شدم ، اول یک ایمیل به دکتر فرستادم و گفتم این فرد بی شک نفوذی است و همین الان هم کلیه اعمالش از سوی دادستانی و سازمانهای امنیتی چند کشور اروپایی و همچنین آمریکا دارد دنبال می شود که متاسفانه توجهی ننمودند چند روز بعدش مجددا با وی تماس گرفتم و بیش از یک ساعت با ایشان صحبت کردم و حتی بسیاری از موارد ناگفته و محرمانه را هم با ایشان در میان گذاشتم و عنوان کردم اگر ذره ای هم شک دارد میتواند از این افراد و ادارات خارجی سئوال کند و تحقیق کند که نامبرده در بانکوک چه کرده ؟، متاسفانه در بعد از این تماس تلفنی بود که دکتر نوری زاده دیگر هیچ تماسی با بنده نگرفت و ارتباط ما قطع شد .
حالا دیگر محمدرضا مدحی به واسطه افشاگریهایش در بالاترین و مصاحبه هایش دربرنامه های دکتر نوری زاده و« آقای شهرام همایون» چهره طراز اول اپوزیسون شده بود که ازعمق نیروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی به آنها پیوسته است .
وی همچنین با همراهی کسانی همچون آقایان « مهرداد خوانساری» و « امیر حسین جهانشاهی» و«محسن مخملباف» و... در صدد راه اندازی «دولت در تبعید» برآمدند ! جالب اینجاست که من به تک تک این افراد از راههای مختلف پیغام از طریق دوستان مشترک ویا تماس تلفنی، ایمیل و... داده ونه تنها دلایل خود را برای نفوذی بودن ایشان بیان داشتم بلکه منابع رسمی ای را نیز به ایشان معرفی میکردم که خود بروند و تحقیق نمایند که ظاهرا رغبتی به آنها نداشتند !
محمد رضا مدحی به همراه دیگر همکار خود بنام« احسان سلطانی» که معاون و نقش بازوی رسانه ای و تبلیغاتی وی را در فضای سیاسی و رسانه ای و سایبری داشته به تنهای هیچ نبودند و نمی توانستند هم کاری از پیش ببرند که امروز اینچنین اپوزیسیون ایران را مضحکه رسانه های جمهوری اسلامی ایران بکنند و اگر نبود کمک و مساعدت این افراد هیچ وقت این اتفاق پیش نمی افتاد ! حالا باید چند سئوال اساسی را پرسید ! که چرا این افراد به یکباره جذب این عنصر دروغین شدند ؟ چرابه یکباره همه توش و توان تبلیغاتی و حمایتی و رسانه ای خود را در اختیار فردی گذاشتند که نه تنها از پیش هیچ نمی شناختند بلکه بی شک افراد بسیاری ماهیت واقعی این افراد را برایشان فاش ساخته بوده است؟(هرکدام از این آقایان منکر این بشوند که فریب خورده اند و نمی دانستند دست کم من تمامی ایمیلها و پیامهایی را که برایشان بطور مستقیم و غیر مستقیم فرستاده ام را هنوز محفوظ دارم و حاضرم علنی نمایم ). چه توجیهی برای این اقدامشان دارند ؟
مطمئنا اذهان عمومی ایرانیان داخل و خارج از کشور حالا همه برایشان این سئوال پیش آمده که آیا مطرح کردن محمدرضا مدحی امری سهوی بوده است یا عمدی ؟
اگر سهوی بوده است پس باید در هوش و درایت و سیاست ایشان شک نمود که به سادگی یک عنصرنفوذی ای اینچنینی بتواند از دل وزارت اطلاعات به عمق جلسات محرمانه و دل فعالیتهای ایشان نفوذ کند !. اگر عمدی بوده است که پس تکلیف ما با ایشان روشن است !
اما دروغهای محمدرضا مدحی در مستند سیما
محمدرضا مدحی به هیچ عنوان به غیر از بانکوک ودوبی، لندن و پاریس و چه بسا پراگ که همگی به واسطه تلاشهای افراد مذکور بوده است هیچ دیدار رسمی با مقامات خارجی نداشته است، به روایتی دیگر نامبرده فقط موفق به فریفتن چهره های مشهور اپوزیسیون ایرانی شده بود، و سفر وی به عربستان سعودی و از آنجا به آمریکا و دیدارش با خانم کلینتون و دیگر مقامات وزارت امور خارجه آمریکا دروغی بیش نیست و ساخته و پرداخته ذهن نیروهای امنیتی برای جالب کردن ماموریت این جاسوس خودشان است .
چراکه اصولا جمهوری اسلامی وقتی که دید هیچ شانس برای فریفتن دولتهای اروپایی و آمریکایی و یا اسرائیل به توسط این مهرهاش ندارد و فقط می تواند از وی در میان ساده لوحان اپوزیسیون ایران استفاده کند پس از اینکه نهایت استفادهاش را از این مامور خود برد وی را به تهران فراخواند !. بدیهی است که نامبرده نه تنها از سوی سفارت دولتهای آمریکا و اسرائیل در ترکیه و بانکوک پس از تنها باری که در بانکوک به سفارت آمریکا می رود و ادعاهای عجیب و غریبی می نماید و اظهار می دارد حاضر به تست توسط دستگاه دروغ سنج نمی شود مطرود گشته بلکه اصولا مورد تعقیب پنهان هم بوده است . و اصلا چطور می شود فردی را که دولت آمریکا در بانکوک بازداشتش را از سازمان امنیت تایلند درخواست می کنند به واسطه جاسوسی با یک هیات عالی رتبه به دیدار وزیر امور خارجه کشورشان ببرند ؟
و کلام آخر...
«محمدرضامدحی» نه اولین است و نه آخرین و همه اینها دال بر این است که متاسفانه هنوز خیلی ازدوستان ما گرچه عمری از فعالیتهایشان در خارج از کشور می گذرد به بلوغ سیاسی لازم نرسیده اند!.
نقل کامل از وبسایت "گفتنی ها"
مرتبط:
موج خروج نیروهای اطلاعات و سپاه از کشور: محمد رضا مدحی در هاله ای از ابهام
ارسالی از شریعتی پرست