جمعیت آنچنان با چاقو زدند که به ریه‌اش رسید: گزارش فارس از حمله مردم خشمگین به یگان ویژه با اسلحه، چاقو، سنگ و خودرو
خبرگزاری فارس گزارش کرده که تعدادی از نیروهای ویژه و حتی لباس شخصی با اسلحه، چاقو، سنگ و حتی خودرو مورد هدف قرار گرفته و به شدت مجروح شده اند و خشم مردم تا جایی بوده که ماموران چاقو یا تیر خورده در بیمارستان نیز اگر لباس نظامی بر تن داشتند مورد حمله قرار میگرفتند. این اولین بار است که معترضین با انواع سلاح ها به قصد جان نیروهای امنیتی وارد عمل شده اند. گزارش زیر خلاصه ای از خبر منتشر شده در فارس (که به نیروهای امنیتی نزدیک است) میباشد. لینک اصل خبر: http://fna.ir/dd۸۱ns
همین بچه‌های سیاه‌پوش یگان ویژه .. حالا امروز به بهانه بنزین اوباش آمده‌اند و سلاخی شان می‌کنند!.. قصه از جمعه شروع شد، ۲۴ آبان؛ روزی که حتماً در حافظه ملت ثبت می‌شود. روز اعلام سهمیه‌بندی بنزین. اگر چه ابتدا اعتراضات آرام بود اما کم کم آنهایی که مترصد بودند و می‌خواستند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند به میدان آمدند. آنها فکر همه چیز را کرده بودند. حتی بار اسلحه را برای این روزها ذخیره کرده بودند. تا اینکه شصتشان خبردار شد که مردم معترض شده‌اند...
مجتبی ۲۲ ساله سرباز یگان امداد شهرقدس است. حدود ساعت ۸ شب بود. مردم اجتماع کرده بودند. خبر رسیده بود که قرار است بار اسلحه وارد منطقه شود...با یکی دیگر از سربازان وارد جمعیت شدیم. تعداد بیشتر و بیشتر میشد. نمی دانم به نظرم به ۵۰۰ نفر هم رسیده بودند.هم مردم بودند و هم اراذل و اوباش.. می‌خواهند ساختمان بسیج را بگیرند. در سر راهشان یک پراید را آتش زدند. جلوتر که می‌آمدند گلدان‌های کنار خیابان را بلند کرده و می‌شکستند و تکه‌های سنگ‌هایش را جمع‌آوری کرده و بین خودشان پخش می‌کردند؛ حتی به جدول‌های خیابان نیز رحم نکردند...بچه‌های محل از صبح همان روز به من گفتند که امروز سر خدمت نرو. می‌گفتند اراذل .. در رباط‌کریم و اسلام‌شهر حتی به سربازها رحم نکرده و آنها را از بالای پل پایین انداختند. اما من قبول نکرده و سر خدمت رفتم...وقتی خبر آمد که بار اسلحه آورده‌اند و می‌خواهند در قلعه حسن‌خان خالی کنند..با یکی از هم خدمتی‌هایم با لباس شخصی وارد جمعیت شدیم.. وسط جمعیت که بودم به ناگاه احساس کردم که چند نگاه احاطه‌ام کرده، حس کردم که شناسایی‌ام کرده‌اند و فهمیده‌اند که مامورم اما دیگر دیر شده بود. صدای تیر آمد و بعد از آن سوزشی در پا...با وینچستر به ساق پای راستش تیر شلیک کرده اند..
قبلاً رئیس کلانتری پرند بوده و حالا رئیس آموزشی ستاد فرماندهی رباط‌کریم؛ با هر چه می‌توانستند وی را زدند و له کرده‌اند...سروان جلیل، ۳۴ ساله است. سابقه خدمت در اهواز، کرمانشاه و حتی سوء قصد را هم داشته است. اما این بار قضیه فرق می‌کند... با میلگرد و سنگ و چاقو به جانش افتاده‌اند...جلیل تازه از ریکاوری بیرون آمده، وضعیتش بسیار وخیم است. درد در تمام بدنش زبانه می‌کشد. نه می‌تواند به پشت بخوابد نه به پهلو چرا که هر طرفش را پاره پاره کرده‌اند...آنچنان با چاقو به پشتش زده‌اند که به ریه‌اش رسیده. با میلگرد تا می‌توانستند بر بدنش زده و سوراخ کرده‌اند: جمعیت تا ما را دیدند به ما حمله کردند. وارد کیوسک شدیم. نیم ساعت در آنجا اسیر بودیم. پشت سر هم تماس گرفته و می‌گفتم نیرو اعزام کنید اما راهی نبود که نیروی کمکی بیاید. محاصره‌مان کرده بودند. شهر قیامت شده بود...همه به مأموریت رفته بودند. صدای تیراندازی و پرتاب سنگ به کانکس انگار همه وجودم را گرفته بود. می‌خواستند کانکس را به آتش بکشند که از پنجره نیروی کمکی آمد. .. وارد حیاط که شدیم محاصره‌مان کردند، ۲۰۰ نفر بودند، نه ۳۰۰ نفر نمی‌دانم شاید چند نفر بیشتر، تا چشم کار می کرد آدم بود و چوب و چماق...بعضی‌های‌شان دستمالی به سر بسته بودند .صورت‌هایشان مشخص نبود. اراذل و اوباش بودند حتما. همچون اسیرانی شده بودیم در دست داعش، با میله، با چاقو با سنگ..فقط ضربه بود که پشت سر هم بر سر و صورت و کمر و بدنمان وارد میشد. یادم هست که سرهنگ از شدت ضربه بیهوش شد و بعد از آن دیگر هیچ چیز یادم نیست. انگار همان لحظه مُردم...اینقدر چاقو زده بودند و میلگرد که پزشکان دیگر نمی‌پرسیدند چه شده؟ فقط بخیه می‌کردند...برادر جلیل با دستمال عرق صورت جلیل را پاک می‌کند و می‌گوید: وقتی که به درمانگاه پرند رسیدیم جلیل پر از خون بود. بعد او را به بیمارستان رباط‌کریم بردیم. در بیمارستان هم اغتشاشگران مجروح بودند هم مأموران پلیس. به ما گفتند برای امنیت جانش هم که شده لباس‌هایش را عوض کنید تا معلوم نشود مأمور است وگرنه رحم نمی‌کنند و می‌کشند او را.
اتوبان امام علی (ع) را با سنگ و نرده بسته‌اند. برف هم مزید علت شده... مأموران یگان امداد وارد عمل شده‌اند. ... ورودی کرمان یکی از فرعی‌های بزرگراه امام علی است. مأموران در چند گروه چند نفری پخش شده‌اند ؛ اما به ناگاه خودروی زانتیایی می‌آید و یکی از مأموران را زیر می‌گیرد و می‌رود...
خبرگزاری فارس همچنین از مراسم تشییع فرمانده گردان امام حسین و ۲ بسیجی گزارش میدهد که با چاقو و قمه معترضین در ملارد کشته شدند.
لینک اصل خبر:
http://fna.ir/dd81ns
مرتبط:
آخرین اخبار شورش و اعتراض خشن: از حمله به حوزه های علمیه و مساجد تا درگیری و به قتل رساندن یگان ویژه و بسیج
