بدون تعارف: بلاتکلیفیم!
این روزها در داخل کشور در ارتباط با کمبود آب و برق و گاز از واژه "ناترازی" بسیار استفاده میشود. در خارج از کشور واژه محبوب مخالفین نظام "براندازی" است. در میان سردمداران کشور نیز محبوبترین واژه "دشمن" است که روزانه صدها بار تکرار میشود. اما به نظر میرسد بهترین واژهای که شرایط کنونی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور و ملت ایران را آشکار میکند واژه "بلاتکلیف" است بگذارید ببینیم چرا.
از سیاست شروع کنیم. ۴۵ سال پس از انقلاب هنوز تکلیف سیاست خارجی کشور معلوم نیست. یک روز در باغ سبز به این ابرقدرت و روزی دیگر سخنان تند علیه آن کشور عربی. نتیجه کار آن وزیر خارجه سابق (ظریف) که سالها تلاش کرد توافقی به ثبت برساند برای کاهش تنش در سیاست خارجی هم فعلاً بلاتکلیف است (در پی کارشکنی ترامپ از خارج و تندروها از داخل). آینده خود آن وزیر هم فعلاً بلاتکلیف است!
روسای جمهور و نخست وزیرهای کشور نیز به نظر میرسد بلاتکلیف باشند و هر وقت که سعی کردند تکلیف را مشخص کنند دچار خشم سیستم شدند و یا حذف یا ممنوع التصویر و یا حبس خانگی. تا جایی که رئیس جمهور فعلی اذعان میکند به هر چه که دست میزند میگویند دست نزن! این یعنی "بلاتکلیفی" یک رئیس جمهور. البته خود رییس جمهور به خود به طنز لقب "بی عرضه" میدهد پس از اینکه میگوید "روزانه ۲۰ میلیون لیتر بنزین در کشور ناپدید میشود که تکلیفش معلوم نیست! در آب و برق هم همین مشکل داریم در دنیایی که همه چیز تحت رصد است آن وقت ما ۲۰ میلیون لیتر گم میکنیم هنر نزد ایرانیان است و بس!"
یک نمونه بارز دیگر بلاتکلیفی راهبردی سیاسی اقتصادی در کشور این است که سردمداران ما همزمان با انتقاد و دشنام به قدرت دستگاههای نظامی امنیتی در اقتصاد و سیاست آمریکا خود ایران را تبدیل کردهاند به یکی از مراکز نظامی امنیتی جهان و قسمت زیادی از بودجه کشور را صرف مسائل امنیتی و نظامی میکنند!
در حوزه بهداشت و سلامت نیز کار مدیران داخلی شده است پیروی کورکورانه از شرکتهای دارو و غذا و کشاورزی آمریکا بدون توجه به اینکه نتیجه بودجه عظیم پزشکی آمریکا و سوبسیدهای سرسام آور کشاورزی و پزشکی این است که ۸۰ درصد مردم در این کشور اضافه وزن دارند و قند و فشار خون.
اما بلاتکلیفی فقط در سیاستها نیست. در حوزه اقتصاد سالهاست که میخواهند دلار را تک نرخی کنند که جلوی رانت و اختلاس را بگیرند اما هنوز این طرح بلاتکلیف است. مسئله ربا و بهره بانکی نیز که در اکثر مذاهب حرام و ممنوع شدهاند نیز هنوز بلاتکلیف است و نه تنها ربا و بهره رایج است بلکه نرخ ربا در ایران از بالاترین نرخهای جهان میباشد.
در حوزه فرهنگی نیز مسئله روسری و موی خانمها هنوز بلاتکلیف است یک روز شل میکنند یک روز سفت. یک گروه دم از روشنفکری میزنند و گروهی دیگر مانند طالبان رفتار میکنند البته طالبان و داعش قدیم وگرنه الان همان ها هم آرام شدهاند.
بلاتکلیفی در میان مردم ما نیز رایج است. فقط نگاه کنید به فرهنگ ایرانیانی که به خارج مهاجرت کردهاند یا مسافرت. از سویی ما ایرانیان عاشق شرم و حیا هستیم و تعارفات محبت آمیز و از سویی پایمان که به خارج میرسد از خارجیها خارجیتر میشویم. تا میتوانیم خود را به شکل غربیان در میآوریم و در خارج خود را ایتالیایی و اسپانیایی معرفی میکنیم چون از ایرانی بودن خود شرم داریم و به جز تعارفات رایج و تبریکهای عکس برگردانی تکراری دیجیتال روی واتساپ تا میتوانیم در زندگی شخصی از ایرانیان دیگر نیز دوری میکنیم مگر اینکه برای ما منفعتی و سودی داشته باشند! از سویی پز میدهیم به سعدی و مولوی و ریشه فرهنگی خود و از سویی کمتر کسی از ما حتی یک صفحه از کتاب این بزرگان را خوانده و یا از سبک و سیاق زندگی آنها خبر دارد در حالی که سگ استیو جابز که عطسه میکند همه خبردار میشویم و در شبکههای اجتماعی غوغا میکنیم و آن شب خوابمان نمیبرد!
ریشه یک فرهنگ و سیاست و اقتصاد بلاتکلیف چیست؟
تصمیمهای دشوار و تغییرات واقعی چه در زندگی انسانها و سلامت آنها و چه در اجتماع و اقتصاد و سیاست یک کشور هزینه برند و نیاز دارند به تفکر و تأمل و آرامش. متاسفانه در پی سقوط اقتصادی سیاسی امپراتوری ایران پس از دوران قاجاریه و پس از آن نیز دورانهای پر از آشوب از جمله انقلاب و جنگ، مردم و سردمداران ما هنوز شاید وقت نکردهاند با تامل و آرامش به الگو و مسیر و پذیرش هزینههای گذار فکر کنند و اینکه آیا واقعاً سعادت و مهمتر از آن سلامت یک انسان و جامعه در کجا پیدا میشود. هنوز غرور ملی به جای مانده از دوران امپراتوری را داریم اما اعتماد به نفسمان خدشه دار شده و شیفته امپراتوری های جدید شده ایم.
آنگونه میشود که یک روز دنبال غرب میرویم یک روز دنبال مدل شرقی، یک روز دنبال طب سنتی یک روز دنبال داروهای پر از ضرر غربی. یک روز دنبال دوستی روسیه هستیم و بعد که تحویل نمی گیرند دنبال دوستی چینیها. یک روز به سمت اقتصاد سرمایهداری میرویم و یک روز به سمت اقتصاد سوسیالیستی و دولتی و متمرکز. یک روز دم از آرامش با همسایگان میزنیم و روز دیگر با تمام وجود علیه آنها شعار میدهیم.
مشکل دیگر جامعه و حکومت ما این است که هم خدا را میخواهیم هم خرما. فرهنگی داریم بسیار زیرک که فراری است از هرگونه هزینه دادن اسم آن را هم میگذاریم "زرنگی". اصلا ریشه تعارف همین جملات توخالیست برای فرار از هزینه واقعی. از ضرب المثلهای تاریخی ما هم پیداست مانند "نه سیخ بسوزد نه کباب"، "نان را به نرخ روز خوردن"، "هر طرف باد بیاید همان طرفی میشود" و غیره. اگرچه محافظه کاری و جاخالی دادن در کوتاه مدت هزینه کمی دارد اما در دنیای امروز و دراز مدت نتیجه این گونه برخورد با مسائل همین میشود که شده است یعنی بلاتکلیفی و سردرگمی یک ملت در تمام زمینهها از فرهنگ گرفته تا سیاست و اقتصاد و الگوهای سعادت و سلامت. حداقلش اینست که اگر ملتی نمی خواهد زیاد درگیر تنش و هزینه دادن شود باید ادعای رهبری جهانی و غیره را کنار بگذارد و مانند سوییس و ژاپن و سنگاپور به جای ارتش روی آرامش اقتصادی کار کند البته ایران هم از لحاظ سرزمین و هم منابع طبیعی از ژاپن و سوییس قدرتمند تر است.
پس راه حل چیست؟
خوشبختانه ایران جزو کشورهای فقیر نیست و لذا ایرانیان هنوز میتوانند با اندکی هزینه دادن از زندگی مادی و چشم و هم چشمی خود کاسته تا وقت خود را باز کنند و با پیدا کردن آرامش و فرجههای زمانی و دور از پوچی رسانههای اجتماعی شروع کنند به خواندن کتابهای تاریخی و مداقه و تفکر و مناظره برای پیدا کردن الگوهای سعادت و سلامت به جای تقلید و پیروی کورکورانه از سایر ملتها و فرهنگها چه غربی و چه عربی که در این بلبشوی جهانی خود اکثراً به بنبست رسیدهاند. شاید آن روز بسیاری از ما تازه متوجه شویم که بنیانگذاران کشور آمریکا مانند توماس جفرسون و رهبران مبارزه با تبعیض نژادی مانند هنری دیوید تورو الگوهای راهبردی خود را از کتابهای سعدی و مولوی و امام محمد غزالی اقتباس کردند و فهمیدند که یک کشور نه با دشمن تراشی و جنگ سعادتمند میشود و نه با تبعیض و نه با تقلید کورکورانه از دیگران.
مرتبط با فلسفه:
- سوریه چرا سقوط کرد و تاریخ در باره نابودی کشورها چه میگوید؟
- خداییش چی فکر میکنید هموطنان؟ دلنوشته های مملو از متلک
مرتبط با بدون تعارف:
- نماینده مجلس بدون تعارف: موضوع بقای ژئوپولیتیکی جمهوری اسلامی است و وقت بسیار تنگ است
- بدون تعارف: نقدی به تحلیل جالب آقای رائفی پور از مرگ مشکوک رییس جمهوری
- بدون تعارف: سحر قریشی از اعتیاد خود میگوید و امین فردین از خانه وحشت تتلو
- بدون تعارف: ویدئوهای دوره گردی در خیابانهای خطرناک، مراکز پارتی و سواحل جهان
- ویدئو: بدون تعارف با کارگردان زن افغان که همراه با تهیه کننده ایرانی مورد حمایت آنجلینا جولی قرار گرفت
- بدون تعارف: این استاد دانشگاه در برنامه تلویزیون در رابطه با مافیای کنکور و دانشگاه غوغا به پا کرد! ویدئو
- بدون تعارف: صحبت های جنجالی مدیرعامل کاله در مورد استفاده از گوشت گربه در سوسیس!
- بدون تعارف با علیرضا خمسه در مورد اصغر فرهادی و ترانه علیدوستی و نقشه حذف بابا پنجعلی از پایتخت
- بدون تعارف با نیوشا ضیغمی: دو همسری مردهای ایرانی را بشدت محکوم می کنم
- بدون تعارف: رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس جرم نابخشودنی فردوسی پور را فاش کرد!
- شبهای ترسناک تهران برای ما زنان کارتنخواب! بدون تعارف پای صحبت زنان کارتنخواب پایتخت: بچههای بیهویتی که حاصل تجاوز به زنان کارتنخواب است
- خاطرات شیرین کودکی پروفسور دانشگاه معتبر آلمان از کاشمر ایران: پدرم دامدار و کشاورز و مادرم خانهدار بود
- چمران، فیزیکدان فیلسوف شاعر نقاش رزمنده به روایت تصاویر و برادر: جدایی از همسر آمریکایی و فرزندان، ۱۰ هزار جلد کتاب، ۳۵۰۰۰ تومان حساب بانکی و یک عمر مبارزه علیه اسراییل، صدام، آمریکا و شوروی
- فرق ایرانیان و ترک ها در مهمان نوازی از مهاجرین افغان: دو ویدئوی جالب بدون تعارف
- بدون تعارف: ویدئوی تلخ دو دختر زیبای کرد ایرانی در کوره آجرپزی: ترک تحصیل کرده و بین مردان پول درمیآوریم