پالیزدار، رزمنده و زندانی سابق: جناح احمدی نژاد از افشاگری من علیه فساد مالی سران نظام سو استفاده کردند
عباس پالیزدار رزمنده جانباز و عضو کمیته تحقیق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضائیه بود که نوار سخنرانی خصوصی افشاگرانه وی در باره فساد مالی برخی از بالاترین مقامات بلند پایه ایران (ویدئوها در این لینک و این لینک در یوتیوب) به طور مرموزی منتشر و از آن در انتخابات توسط جناح احمدی نژاد علیه جناح هاشمی رفسنجانی استفاده شد. پالیزدار اخیراً پس از یک سال و نیم حبس، با قرار وثیقه موقتاً آزاد شده و در گفت و گویی با روزنامه شرق پشت پرده مسائل مربوط به دستگیری خود را بیان کرده است و ادعا میکند توسط جناح احمدی نژاد از وی سو استفاده شد. متن کامل به نقل از روزنامه شرق:
عباس پالیزدار چهره ناشناختهای در عرصه سیاست ایران بود که در سال ۸۷ با انتشار سخنرانی از او در دانشگاه همدان روی سایتهای خبری به یکباره به چهرهای جنجالی و خبرساز تبدیل شد. پالیزدار مطالبی علیه بسیاری از شخصیتهای شناخته شده کشور مطرح کرد که شکایتهای بسیاری را به دنبال داشت. در آن زمان عنوان شد که پالیزدار تحت حمایت جریان سیاسی خاص اقدام به این افشاگریها و پروندهسازی کرده است. امروز پس از گذشت سه سال از ماجرا و تحمل بیش از یکسال و نیم زندان، پالیزدار با مرور آن حوادث عنوان میکند از سوی جریان انحرافی مورد سوءاستفاده قرار گرفته و این جریان تا جایی از او حمایت کرده که به هدفهای تبلیغاتی خود برسد. پالیزدار در این گفتوگو تاکید کرد که می خواستیم جریانی ایجاد کنیم که بچههای جبهه و جنگ سوار آن شوند اما موجی شد که جریان انحرافی از آن استفاده کرد. پالیزدار میگوید اگر یکبار دیگر فرصت تحقیق و تفحص و رسیدگی به مفاسد اقتصادی برای ما فراهم شود، همین راه را میرویم اما این بار مراقب هستیم از ما سوءاستفاده نشود. زمانی که برای قرار مصاحبه با عباس پالیزدار تماس گرفتم همراه با مهدی خزعلی در دادگاه بود.
گفتوگو با پالیزدار از رابطه و آشنایی او با مهدی خزعلی شروع شد که او گفت با هم همسنگر بودیم. او بیسیمچی بود و من آرپیجیزن! این دوستی البته مانع از آن نشد که پالیزدار در سال ۸۷ علیه آشنایان مهدی خزعلی زبان به انتقاد نگشاید و البته مورد حمایت همسنگر خود قرار گرفت.
برای مصاحبه که تماس گرفتم گفتید پیگیر پرونده آقای خزعلی هستید. انجام شد؟
یک بخشی امروز انجام شد. فردا باید برویم برای وثیقه گذاشتن.
پرونده آقای خزعلی مربوط به چه مسالهای است؟
مربوط به یکسری مطالبی که در گذشته نوشته و منتشر کردند. یکسری هم مطالبی است که تازگی نوشتهاند.
آشنایی شما با آقای مهدی خزعلی از چه زمانی است؟
از زمان جنگ! اتفاقا قاضی امروز میگفت شما چرا دنبال کارهای آقای خزعلی هستید؟! تفکرات شما با ایشان تفاوت دارد. گفتم اصل تفکرات ما به دوران دفاع مقدس بر میگردد. ما با هم همسنگر بودیم. همانطور که آقای خزعلی گفت من آر.پی.چیزن بودم، ایشان بیسیمچی بود. هنوز هم همان کار را میکنیم. فقط گاهی جابجایی درکار داریم. شاید در حال حاضر در برخی مسایل با هم اختلاف نظر داشته باشیم.
زمانی که در سال ۸۷ پرونده شما در بحث تحقیق و تفحص از قوه قضاییه و اتفاقات پس از آن مطرح شد، آقای خزعلی هم با شما همراه بودند و آن اقدامات را تایید میکردند؟
بله! بنده خدا خیلی پیگیری کرد. حتی به اتفاق همسنگران ما با دعوت از خانواده من، برنامهای را در بهشتزهرا در قطعه شهدای خیبر برگزار کردند.
حضور شما در کمیته تحقیق و تفحص از قوه قضاییه به چه صورتی بود؟ چطور دعوت شدید؟
من مدت طولانی با مجلس همکاری داشتم. این همکاری از مجلس چهارم خیلی جدیتر شد.
به عنوان کارشناس؟
به عنوان مشاور در کمیسیونها و کارشناس در مرکز پژوهشهای مجلس در تحقیق و تفحصها! از آنجا که من دبیر یک ان.جی.او قوی به اسم خانه صنعت ایران بودم و بسیاری از شعارهای نمایندگان مجلس هم حول حمایت از تولید، صنعت و اینگونه مسایل بود، با آنها همکاری داشتیم. نمایندگان به نگاههای تخصصی ما نیاز داشتند، لذا در خانه صنعت نشست برگزار می کردند. حتی ما نمیرفتیم نمایندگان میآمدند. من نکاتی را به عنوان دبیرخانه صنعت درخصوص گلوگاههای مشکلات صنعت به تمام مسوولان نوشتم و ارایه دادم. از یک باب متاسفانه و از یک باب خوشبخانه فقط آقای هاشمیرفسنجانی موضوع را متوجه شد.
مربوطه به چه دوره مجلس میشود؟
اواخر دوره ششم یا اوایل دوره هفتم مجلس بود که آقای هاشمی به آقای محسن رضایی نوشتند. در آن زمان در حال تدوین چشمانداز ۲۰ ساله بودند. آقای هاشمی نامه نوشتند که مطالب مهمی است از این مطالب در تدوین چشمانداز در بخش صنعت استفاده شود و از ایشان در جلسات دعوت کنید. در آنجا حضور کارشناسی ما در مجموعه قانونگذاری و تصمیمگیری جدیتر شد. زمانی که به جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام دعوت میشدم، اعضای هیات دولت و نمایندگان مجلس حضور داشتند بنابراین توانمندیهای ما بیشتر معرفی شد.
چطور به کمیته تحقیق و تفحص معرفی شدید؟ زمینه همکاری شما مشخصا با کمیته تحقیق و تفحص چه بود؟
در سال ۸۰ زمانی که مقام معظم رهبری موضوع مبارزه با مفاسد را طرح کردند، ما برای پیگیری این مساله برنامهریزی کردیم.
منظور از ما چه کسانی است؟
منظورم در زمان دبیری همان ان.جی.او «خانه صنعت» است. دنبال این بودم که راهکاری یا دستگاهی را پیدا کنیم که از طریق آن به مبارزه با مفاسد اقتصادی بپردازیم. در آن زمان بالاترین مجموعه نظام محکم به دنبال مبارزه با مفاسد بودند. اما توجیه ما این بود که همه ابزارهای لازم خودشان فساد دارند. میگفتیم دستگاه قانونگذار مشکل دارد. دستگاه مجری، دستگاه قضایی مشکل دارند.
چه کسانی با شما همفکر بودند؟
یک عده بچههای جبهه و جنگ بودیم. در همان ان.جی.او خانه صنعت که در قالب آن، هم روحانی، هم رزمندههای دوران جنگ بودند.
این مجموعه از چهرههای شناخته شده سیاسی هم عضو داشت؟
بله، شناخته شده بودند. اما شاید راضی نباشند اسم آنها برده شود. بهتر است اسم آنها را نگوییم. زمانی که در جریان دستگیری ما همه آنها رفتند کنار معنایش این است که دوست ندارند ما اسمشان را ببریم. اسم بردن از آنها مشکلی از ما کم نمیکند بلکه شاید مشکلی برای آنها ایجاد کند که صلاح نیست بگوییم.
در آن زمان در مجلس مطرح شد که خانم آجرلو نماینده کرج شما را به کمیته تحقیق و تفحص آورده است. ما خودمان خانم آجرلو را آوردیم. آمدن خانم آجرلو توسط بچههای جبهه و جنگ بود.
همسر ایشان نظامی و از فرماندهان جنگ بودند؟
نخیر، همسر ایشان قاضی هستند. آن زمان قاضی دادگاه انقلاب کرج بودند. ما از طریق دو تا از اخویهای ایشان حاج داوود و حاج احمد که از فرماندههان جنگ بودند و شهید شدهاند این خانواده را میشناختیم. برادرهای شهید ایشان همسنگر و رفقای ما بودند. بچههای جنگ به حاج احمد به خصوص ارادت خاص داشتند. ما ابتدا سراغ عباس برادر جانباز خانم آجرلو رفتیم. گفت من تحصیلاتم پایین است. سوادش را ندارم و نمیتوانم. خواهرشان را پیشنهاد کرد. اتفاقا آقای زاکانی هم که رییس بسیج دانشگاهی دانشگاه تهران بود، خانم آجرلو را از زمان ریاست بسیج خواهران میشناخت. این آشنایی موجب شد خانم آجرلو انتخاب شوند.
در آن زمان کمیته تحقیق و تفحص شکل گرفته بود؟
نخیر! هنوز شکل نگرفته بود اما در برنامههای ما بود. از جمله مواردی که وقتی خواستیم خانم آجرلو را بیاوریم با ایشان مطرح شد. این بود که خانم آجرلو گفت شرط من این است که شماها هم باشید، گفتند اینگونه نشود که من آبروی حاج احمد و داوود را ببرم. ما از ایشان سوال کردیم شما اهل مبارزه هستید؟ گفتند بله هستم. به ایشان گفتیم اصل برنامه ما مبارزه با فساد است. گفت شما در همه مراحل با من باشید، من هم همکاری میکنم. این عین حرفهایی است که در باغی در چهاردانگه با هم نشستیم و زدیم. زمانی که کار را شروع کردیم ما همانطور که وعده داده بودیم، عمل کردیم.
مشخصا زمانی که برنامه پیگیری مبارزه با مفاسد را در دستور کار خود قرار دادید چه بخش و جریانی مدنظر شما بود؟ چون در نهایت پیگیریهای شما منجر به طرح تحقیق و تفحص از قوه قضاییه شد.
ما گفتیم هرگونه فسادی ثبت و ضبط آن در قوه قضاییه است. به همین دلیل گفتیم بهترین نقطه جمعآوری اطلاعات قوه قضاییه است. دوستان هم در مجلس هم با نظر ما موافق بودند.
از یک نهاد بالاتر حتما مجوز داشتید؟
در ابتدای امر ما شروع به یک تحقیق و تفحص خودسرانه کردیم. البته شاید خودسرانه نشود گفت به دلیل آنکه هر نماینده مجلس خودش یک جایگاه قانونی دارد و میتواند به تنهایی تحقیق و تفحص و نظارت بر دستگاههای دیگر داشته باشد. ما از همان اختیار که قانون به یک نماینده داده بود خانم آجرلو را به عنوان اهرم جلو قرار دادیم و شروع به تحقیق و تفحص در مورد فساد کردیم.
قبل از آن خودتان پرونده و اطلاعاتی از مفاسد جمعآوری کرده بودید؟
بله! یکسری تخلفاتی مثلا در بحث زمینخواری داشتیم.
شما در گزارشهایتان مشخصا از افراد اسم بردهاید، این پروندهها چه زمان جمعآوری شده بود؟
آن اطلاعات را زمانی که به موضوع ورود کردیم، به دست آوردیم.
می خواهم بدانم آگاهانه سراغ افراد رفتید و آنها را انتخاب می کردید یا نه؟
آن آدمها از نظر من گزینش شده نبودند. ولی شاید کسانی که به من میگفتند مثلا خبر داری فلان فرد هم مشکل دارد و روی آن کار کنید، با انگیزه می گفتند. واقعیت این است که برای من مهم نبود آن فرد کیست؟ برای من مهم این بود که هر چه فرد دمکلفتتر، عشق من بیشتر بود تا دنبال جمعآوری اطلاعات بروم. چپ و راستش برای من اهمیت نداشت.
آدمهایی که شما روی آنها دست گذاشتید و علیهشان پرونده مطرح کردید، افرادی بودند که بعضا منتقد دولت بودند. نمایندهای مانند خانم آجرلو هم در مجلس از طیف حامیان دولت شناخته میشد این شائبه مطرح شد که دولت از شما حمایت میکند و شما با هماهنگی دولت افراد را برای زدن انتخاب میکنید.
من بدون در نظر گرفتن زاویه فکری وارد این ماجرا شدم. در شروع کار هم کسی به من جهت فکری نمیداد. اما در دل کار این اتفاق افتاد. من وقتی وارد یک کارزار شده بودم دنبال این بودم که نیروهای خودم را قویتر کنم. پشتوانههای قویتری بیاورم به دلیل آنکه وارد یک کارزار شدم. ناچارا پیش آقای احمدینژاد رفت و آمد ما زیاد شد.
با آقای احمدینژاد جلسه داشتید؟
بله! جلسات متعددی با مجموعه ریاستجمهوری و شخص آقای احمدینژاد داشتیم. آقای احمدینژاد در شعارهایش همیشه مبارزه با فساد را مطرح میکرد و ما فکر مییکردیم حتما این شعارها قرار است به عمل تبدیل شود. بنابراین سمت ایشان زیاد رفتیم و نمایندههایی هم در وسط کار وقتی دیدند ما جدی هستیم، کمکم به ما پیوستند. البته تشکیل کمیته تحقیق و تفحص و اینکه به مصوبه مجلس تبدیل شود، زمان زیادی برد. بعد هم که مصوبه مجلس شد، با وجود اینکه مصوبه مجلس را داشتیم، خیلی تلاش کردیم تا به قوه قضاییه ورود کنیم. اجازه ورود به دستگاه قضایی را نداشتیم. عنوان میشد قوه قضاییه زیر نظر رهبری است و اجازه ورود نداریم. تا اینکه نمایندگان ملاقاتی با رهبری داشتند و مجلس با رهبری برای انجام این کار هماهنگی انجام دادند. دستور اکید رهبری اجازه ورود به قوه قضاییه را داد.
در این مراحل هم آقای احمدینژاد حضور داشتند؟
نخیر، در این مراحل هیچ حضوری نداشت. فقط مجلس و همان کمیته ۲۴ نفره تحقیق و تفحص و آقای حدادعادل بودند. شاید این حرف که آقای احمدینژاد در حاشیه ماجرا از رهبری کمک خواسته باشند، درست بوده باشد.
آیا شما پیش کسی هم رفتید؟
بله، ما در آن مراحل با خانم آجرلو، پیش آقای احمدینژاد رفتیم.
تضمینی به شما داده شد که با پیگیری این پروندهها مشکلی برای شما پیش نمیآید؟
آقای داوود احمدینژاد لایحهای را به من نشان داد که این لایحه یا در زمان آقای خاتمی تهیه شده و مسکوت مانده یا در دوره خود آقای احمدینژاد استارت خورده است. بر اساس این لایحه، هر فردی که در دستگاه خودشان نسبت به رییسشان به فسادی برمیخورد و گزارش به دستگاه امنیتی و نظارتی میدهد، مورد حمایت قرار میگرفت و حتی مجهز به اسلحه میشد. رییس سازمان حق برخورد سازمانی نداشت و اگر برخوردی میشد، ریاستجمهوری حمایت میکرد. آقای داوود احمدینژاد به من گفت: ما اینگونه به دنبال مبارزه با فساد هستیم و حمایت میکنیم. این لایحه فقط برای شما تهیه نشده است. ما دنبال این هستیم همه مردم، همه جمعیت ۷۰ میلیونی تبدیل به نیروهای امنیتی در مبارزه با مفاسد شوند.
شما پیشبینی میکردید سرانجام کار به بازداشت شما منجر شود؟
در ابتدا نگرانی نداشتم. وقتی کار استارت خورد، سعی میکردم به خودم بقبولانم با قانون محکم و قوی مشکلی پیش نمیآید. اما در اواخر کار و پایان ماجرا به این یقین رسیدم که حتما با من برخورد خواهد شد.
اگر قبول کنیم که هدف شما- همانطور که خودتان میگویید مبارزه با فساد و افشاگری در این زمینه بوده است- یک نقطه تلاقی با دولتی داشتید که شعار مبارزه با فساد و افشای اسامی مفسدان را میداد. آیا انگیزههای شما یکی بود؟
خیر! اعتقاد ندارم انگیزهها یکی بود. بارها گفتهام که دولت به هیچوجه، انگیزه مبارزه با فساد را نداشت. این امر برای دولت فقط یک نردبانی برای بالا رفتن بود. مردم هم از اینکه فساد در کشور بیداد میکرد به ستوه آمده بودند. برای مردم مهم نبود چه کسی میخواهد با فساد مبارزه کند. مهم این بود که یک نفر حقشان را از گلوی مفسدان دربیاورد. با این شعاری که سر داده شد، مردم گمراه شدند. امثال پالیزدارها هم ابزار شدند که مردم بپذیرند قرار است با فساد مبارزه شود.
شما خودتان متوجه نبودید ابزار دست جریانی سیاسی برای اهداف سیاسی قرار گرفتهاید؟
خیر! متوجه نشده بودم. زمانی متوجه شدم که نزدیک پایان کار بودیم. یعنی زمانی که سخنرانیهای ما بود. پیش از آن برای رفتن به سخنرانیها تشویق میشدیم اما یک هفته قبل از بازداشت، ناگهان اعتراضها شروع شد که پالیزدار داری چه کار میکنی؟ چرا داری شلوغ میکنی؟ چرا شروع به زدن همه کردهای؟
مشخصا این انتقادات از چه زمانی شروع شد؟
از جلسه سخنرانی اصفهان برمیگشتم که اعتراضها شروع شد.
دولت یا مجلس؟
مجلس نگرانتر بود و خیلی پیشتر از دولت، اعتراضها را شروع کرده بود. مجلسیها با من تماس گرفتند که اسامی برخی از افراد را از فهرست حذف کنید. اسم هفت نفر را بردند که مشخصا خواستار پاک شدن اسم آنها از گزارش بودند.
این گزارش قرار نبود علنی شود چرا اصرار داشتند اسامی پاک شود؟
حرف ما هم همین بود. من میگفتم شما گزارش ما را که علنی نمیکنید. اسم هرکسی را خواستید، حذف می کنید. میگفتند نه! منتشر شود، ریشه گزارش را میخواهند. ریشه گزارش را شما نوشتهاید و اسم برده شده است. من گفتم اسم کسی را خط نمیزنم. به نمایندهها گفتم شما میتوانید در گزارش اسامی را حذف کنید اما مطمئن باشید من به حوزه انتخابیه شما خواهم آمد و خواهم گفت که ایشان اسامی بخشی از مفسدان اقتصادی را خط زدهاند. آنها نگران میشدند که قرار بود این کار ابزار و نردبان بالا رفتن برایشان باشد حال دارد به ضررشان استفاده میشود.
دولت چه اعتراضی داشت؟
یک هفته قبل از بازداشتم، از اصفهان برمیگشتم که آقای داوود احمدینژاد با من تماس گرفت و گفت پالیزدار تو اسم همه را گفتهای، قرار بود اسم همه را نگویی! تو داری همه را با ما درگیر میکنی و به اسم ما تمام میشود. از همانجا برای من یقین حاصل شد که با ما برخورد خواهد شد. گفتم مگر قرار بوده غیر از این عمل کنیم؟ خانم آجرلو هم زنگ زد و گفت تو داری آبروی ما را میبری! گفتم مگر قرار ما از اول همین نبود؟ دو یا سه روز به بازداشت بود که با من تماس گرفتند و من گفتم هر سوالی دارید بروید از آقای احمدینژاد بپرسید. پس از اصرارها و تماسهایی که گرفته شد در نهایت جلسهای با آنها در پاستور در نهاد ریاستجمهوری برگزار شد. اتفاقا دستگاه مربوطه ما را تشویق کرد. عین جملهای که در آن جلسه به من گفتند این بود که تو شهید زنده هستی. تو کاری کردهای که فقط شهدا کردهاند. هیچ فردی جرات بیان این حرفها را نداشته است؛ اما از من خواستند که دو هفته سکوت کنم. برای سخنرانی جایی نروم و گوشی تلفنم را خاموش کنم. گفتند بعد از دو هفته، مصاحبهای انجام بده و یک مقدار فضا را تلطیف کن. من به آنها گفتم کتمان نمیکنم. گفتند ما هم نمیخواهیم کتمان کنی! من به حرفشان گوش ندادم و تلفنم را خاموش نکردم. فردای آن روز از دفتر دادستانی تماس گرفتند. پشت خط خودش را معرفی کرد و گفت من قاضی مرتضوی هستم. گفتم بله. شناختم یکی از متهمان پرونده ما! گفت من متهم پرونده شما هستم؟ گفتم بله. به ایشان گفتم کمیته تحقیق و تفحص شما را چندینبار برای پاسخگویی احضار کرده اما نیامدید. گفت: باشد من چه زمانی بیایم برای پاسخگویی؟ گفتم: بگذارید با نمایندهها هماهنگ کنم. گفت: پس من دو ساعت دیگر تماس می گیرم که شما به من زمان بدهید که چه زمانی برای پاسخگویی بیایم. وقتی زنگ زدم مجلس تنها کسی که گوشی را جواب داد آقای دهقان بود. بقیه جواب ندادند. دفعه اول که زنگ میخورد جواب نمیدادند دفعه دوم میگفت برقراری تماس امکانپذیر نمیباشد. آقای دهقان فقط جواب داد: «آقای پالیزدار، انگار تو هوس آب خنک خوردن کردهای و ما را داری به دردسر میاندازی.» گفت: شما خارج از مسایل صحبت میکنی و من گفتم کجای کار من بدون برنامه و خارج از قرارها بوده است؟ دو ساعت بعد آقای مرتضوی زنگ زد که چه زمانی قرار شد من برای جلسه بیایم. گفتم: نمایندگان را پیدا نکردهام. آقای مرتضوی گفت: فردا با حکمات بیا دادستانی ببینم تو چه حکمی داری. بعد، هر سوالی داشتی مییتوانی بپرسی. فردا رفتم و همانجا بازداشت شدم. گفتند تا مدارک حرفهایی که زدید را نیاورید، نمیتوانید آزاد باشید و مرا به اوین بردند.
بازداشت شما چقدر طول کشید؟
حدود یکسال و نیم در بازداشت بودم.
چه حکمی برای شما صادر شد؟
در مرحله اول دادگاه بدوی به ۱۰ سال زندان محکوم شدم که در تجدید نظر از بخشهای امنیتی تبرئه شدم و به شش سال زندان قطعی محکوم شدم.
الان با وثیقه بیرون هستید؟
بله با وثیقه، موقت آزاد هستم.
باند پالیزدار که عنوان میشد را چه کسانی تشکیل میدادند؟
بخشی از این باند پالیزدار، خانواده من بودند. همسرم، برادرم و برادر همسرم و باجناقم بودند که همگی بازداشت شدند و افراد دیگری که هیچ دخالتی در افشاگریها نداشتند. مجموعه کسانی که در این پرونده مورد آسیب قرار گرفتیم شکایتی را از عوامل بازداشت تهیه کردیم. شکایت ما در حال رسیدگی است.
سوالی که میخواستم مطرح کنم درباره جریان انحرافی است. تحلیلی وجود دارد که جریان انحرافی از ماجرای که شما با افشای اسامی برخی مقامات و مسوولان علیه منتقدان دولت به راه انداختید، شکل گرفت و جریانی از اقدام شما استفاده سیاسی خود را کرد. شما چه نظری در اینباره دارید؟
من، نه به عنوان پالیزدار که به عنوان یک تحلیلگر، اگر بخواهم سخن بگویم، میتوانم تایید کنم که اقدام ما باعث شد قبحها شکسته شود و بتواند فکرهای جدید و جریان جدیدی وارد میدان شود. من دوست داشتم بچههای جنگ، سوار این موج شوند اما متاسفانه میبینم که جریان انحرافی سوار این موج شده که اصلا نه تنها خودش اهل مبارزه نیست بلکه خود این جریان از بزرگترین مفسدان اقتصادی است. یعنی اگر روزی قرار باشد از جریان انحرافی تحقیق و تفحص کنیم به مراتب فساد اینها بیشتر است. من چندین مورد از فساد این جریان مانند همان هتل هفت ستاره رامسر که چندین هزار متر زمین و جنگل سفید تمشک رامسر در حال تخریب هستند را جمع کردهام. برای کارشان اسم ساخت هتل گذاشتهاند تا اراضی که عتیقهجات در آن بوده را به تاراج ببرند.
تحلیل شما از عملکرد جریان انحرافی چیست؟ فکر میکنید هدف اصلی این جریان انحرافی در نهایت کجاست؟
جریان انحرافی دنبال زدن ریشه و اصل اسلام است. مفسدان شاید فقط چپاولگر بیتالمال از باب شکم خود و خانوادههایشان باشند اما نگاه جریان انحرافی زدن اصل اسلام است. من جریان انحرافی را بسیار خطرناکتر از همه مشکلات و مصایب دیگر نظام میدانم. حتی جریان انحرافی خطرش بیشتر از سازمان منافقین و مجاهدین است. به نظرم منافق واقعی، بالفطره و ذاته همین جریان انحرافی است. شاید منافقین یک عده جوان را گول زده و در واقع فریب دادند اما این جریان انحرافی به ذات منافق و فریبدهنده است. از ریشه با نفاق جلو آمدهاند. با چهره دیگری روی کار آمدهاند اما در عمل کار دیگری را در جامعه اجرا میکنند.
این بحث جنگیری و رمالی که این روزها مطرح است و عنوان میشود بخشی از دولت و جریان انحرافی مدعی استفاده از آن هستند، صحیح است؟ شما در جریان آن هستید؟
بله! کاملا درست است. من موثق اطلاع دارم. از نزدیک با آدمای موثرشان ارتباط داشتم و میتوانم تایید کنم که مدعی ارتباط با عالم ماوراالطبیعه هستند. اصلا ما چنین چیزهایی در تاریخ نداشتیم. مطالب جدیدی است. اینها میخواهند بگویند امام زمان(عج) ظاهر است و وقتی امام زمان(عج) ظاهر است، دیگر ولیفقیه معنی ندارد.
برخی از اعضای این جریان عنوان کردهاند که باید زمینه ظهور امامزمان(عج) را فراهم کنند. به اعتقاد شما این جریان به امام زمان(عج) و مهدویت اعتقاد راسخ دارد یا استفاده ابزاری میشود؟
استفاده ابزاری میکنند. کسی که واقعا به امام زمان(عج) و خدا معتقد باشد به همین سادگی رفتارهای این جریان را انجام نمیدهد که مثلا بروند سراغ یک نفر، بعد زمین بزنند و بگویند بجهنم، بروند سراغ فردی دیگر.
به اعتقاد شما دولت برای برخورد با شما مخالفتی نداشت؟
من حتی معتقدم خواست دولت بود که با من برخورد شود. اگر پالیزدار بیرون بود، پی برده بود جریان از چه قرار است! و آنها به هدفی که میخواستند نمیرسیدند. ممکن بود من افشاگریهای دیگری انجام بدهم و بگویم اینها هیچ حمایتی از مبارزه با فساد نکردهاند. به همین دلیل به نتیجهای که میخواستند، نمیرسیدند. من میگویم خواست آنها بازداشت من بود.
در جریان انتخابات، شما از زندان، نامهای هم بیرون دادید و اظهارتتان درباره آقای هاشمی را پس گرفتید. ماجرای آن نامه چه بود؟
زمانی که مناظرههای انتخاباتی از تلویزیون پخش میشد، من زندان بودم. وقتی مناظره آقای احمدینژاد با یکی از کاندیداها را دیدم، زنگ زدم به دفتر آقای احمدینژاد. پشت تلفن تشخیص نمیدادم چه کسی است اما مطمئن هستم که وقتی گفتند پالیزدار پشت خط است، یکی از افراد موثر در دفتر آقای مشایی یا یک فرد تصمیمگیر پشت خط آمدند. به آن فرد گفتم؛ این بازی را تمام کنید. گفتم اسامی بقیه مفسدان را هم بگویید. گفتم من میبینم برخی از مفسدان اطراف شما هستند و شما اعتراضی نمیکنید
یعنی شما از آقای احمدینژاد میخواستید مواضع خود با برخی از حامیانشان در انتخابات را جدا کند؟
بله. این نمیشود که اسامی برخی را ببرند و نسبت به برخی دیگر که از ایشان حمایت میکردند، بیتفاوت باشند. حداقل حرف من، این بود که مبارز با مفسد یعنی پالیزدار نه احمدینژاد! وگرنه باید اسامی همه را میبردند. به آنها گفتم اگر این کار را نکنید، من از زندان نامه مینویسم و از همین جا از آقای هاشمی عذرخواهی میکنم و میگویم ما اصلا پروندهای از آقای هاشمی نداشتیم. آنها گوش نکردند. من هم کار خودم را انجام دادم.
از داخل زندان یک نامه نوشتم که سند و مدرکی که ما از آقای هاشمی داشتیم سوءاستفاده مالی نبوده است و از اینکه ما موجب شدیم در مناظرهها پیکان به سمت شما برود، عذرخواهی میکنم. بعدا به من میگفتند آن زمان که هاشمی یال و کوپال داشت تو علیه هاشمی حرف زدی، حالا که یال و کوپال او ریخته، تو از هاشمی حمایت میکنی؟ من هم پاسخ دادم همیشه از واقعیتها دفاع میکنم. مطالبی که از آقای هاشمی گفته شد، مطالبی بود که آنها به من داده بودند و گفته بودند این حرفها را بزن؛ اینها سندهای تحقیق و تفحص من نبود. آنچه در سند تحقیق و تفحص من از خانواده آقای هاشمی بود، خبطهای قانونی و بهرهبرداری از خلأهای قانونی بود؛ سوءاستفاده و خلاف قانون نبود.
یک اشتباهی ما داشتیم و آن، این بود که از طرف فردی به نام علی نوراللهی اسنادی در اختیار ما گذاشته شد که این نام واقعی این فرد نبود. بر اساس مدارک او علیه آقای هاشمی حرفهایی زدیم که اشتباه بود. به همین دلیل نمیخواهم دیگر بدون سند و مدرک حرفی بزنم که پشیمان شوم. اگر باز هم مسوولیت تحقیق و تفحص از مجموعهای را به من بدهند، مطمئن باشید که همین روش را طی میکنم که رفتم، چون ما مسوول پاسداری از خون شهدا هستیم.
آقای پالیزدار، من از صحبتهای شما این برداشت را میکنم که جنابعالی بحثی را به عنوان مبارزه با مفاسد اقتصادی به راه انداختید که جریان انحرافی از آن استفاده کردند و مورداستفاده ابزاری و تبلیغاتی جریان سیاسی خاص قرار گرفت. شما قبول دارید؟
بله، سی دی سخنرانی من در جریان انتخابات تکثیر و در روستاها پخش شده بود. من اصلا تمایل نداشتم این اتفاق بیفتد اما این استفاده صورت گرفت. اگر مبارزه با فساد واقعا محقق میشد، اشکال نداشت که آقای احمدینژاد از آن بهره میبرد. ناراحت که نمیشدم، میگفتم، دمت گرم، زرنگ هستی. اما اینکه مبارزهای صورت نگیرد و از آن طرف از ما سواری بگیرند، قابل پذیرش نیست. از یک طرف میگویند آقای بانک فلان، میلیاردها وام دادی، فساد کردهای، بعد آقا را مشاور خودشان میکنند. این برخوردها اصلا قابل پذیرش نیست و تنها منحرف کردن مردم تلقی میشود.
عنوان میشود که جریان انحرافی برای تصاحب کرسیهای مجلس در انتخابات آینده برنامه گسترده دارد.
بله، من خبرهای موثق دارم که نه یک کاندیدا در حوزههای مختلف بلکه دو یا سه کاندیدا در هر حوزه انتخابیه برای پشتیبانی یکدیگر چیدهاند که اگر گزینه اول رد شد، نفر بعدی جایگزین شود. قطعا برنامه حساب شده دارند.
با حساسیتهایی که وجود دارد، فکر میکنید از فیلتر شورای نگهبان رد میشوند؟
به نظر من با سیاستی که دارند بله، موفق میشوند.
استعفاهایی که در دولت برای شرکت در انتخابات آینده از هم اکنون صورت گرفته تقریبا بیسابقه است. رییس ستاد انتخابات کشور گفته ۵۰ نفر، اما به نظر آمار واقعی بیشتر از این حرفهاست. میخواهند آدمهای خودشان را وارد مجلس کنند و به نظر من موفق هم میشوند.
در آن مقطع از جریان انحرافی سند و گزارشی درباره تخلفاتشان نداشتید؟
در آن زمان نداشتیم، البته کمکم به شک افتادیم و به این رسیدیم که اینها هم در حال تخلف هستند، اما چون یقین نداشتیم، ناچار بودیم بیتفاوت باشیم.
به اعتقاد شما تخلفات شکل نگرفته بود یا پنهانتر از آن بود که قابل پیگیری باشد؟
هنوز شکل نگرفته بود. روند دستگاه قضایی کشور این است که سازمان بازرسی کل کشور سال به سال تحقیق و تفحص انجام میدهد. زمانی که ما شروع به کار کردیم سالهای اولیه ریاست جمهوری بود و هنوز فرصتی برای بروز تخلفات نبود یا تخلفات کمرنگ بود. به هر حال هنوز مدرک و سندی دال بر تخلف به دستگاه قضایی نیامده بود. مطمئن باشید اگر همان زمان متوجه میشدیم- با اینکه فکر میکردیم آقای احمدینژاد حامی ماست- برای ما فرقی نداشت و با اطرافیان وی برخورد میکردیم. شاهد ادعای من حاج آقا داوود احمدینژاد است. در همان مقطع من از آقای مشایی تخلف داشتم. اما تخلفی نبود که به قوه قضاییه رسیده باشد و در تحقیق و تفحص ما نبود. اما از طریق دستگاه امنیتی شنیده بودیم.
همان مسالهای را که آقای گلپور مطرح کرده من سال ۸۶ مطرح کردم. گفتم آقا داوود، این مساله جنگل دالخانی باید بررسی شود. آقا داوود گفت، خود شما با احمدینژاد مطرح کنید، بهتر است. از من باور نمیکنند و من به آقای احمدینژاد گفتم، من از آن زمان میدانستم که این مشکل وجود دارد، اما پرونده و سند نداشتیم. یا مثلا یکی از روزنامهها با من تماس گرفت که چرا سراغ بقیه افراد نرفتید، گفتم من سندی نداشتم. گفتند بیاید ما سند میدهیم.
یعنی از شما میخواستند علیه جریان اصلاحطلب حرف بزنید؟
بله، به آنها گفتم خودتان این حرفها را بگویید. گفتند ما گفتهایم، اما گفتن شما متفاوت است و تاثیرگذاریاش فرق دارد. گفتم من با سندهای شما حرف نمیزنم. اگر در تحقیق و تفحص خودم سندی داشتم، دربارهاش حرف میزدم. گفتند پس حداقل اولین روزنامه که موضوع را منتشر میکند، ما باشیم.
روزنامه شرق ۹۰/۴/۲۷ - گروه سیاسی، اعظم ویسمه