خودزنی و خودسوزی: از شاهزاده ایرانی (علیرضا پهلوی) تا جوان فقیر تونسی
در ماه اخیر دو خبر عمده یکی خودکشی شاهزاده ایرانی علیرضا پهلوی (فرزند محمدرضا شاه سابق ایران) در آمریکا بود و دیگری خودسوزی یک جوان نا امید تونسی (فارغ التحصیل دانشگاه) که انقلاب تونس را رقم زد و به بسیاری از کشورهای عربی و حتی اروپا نیز سرایت کرد. اگرچه از نوعی متفاوت، اما خودکشی شاهزاده ایرانی را نیز میتوان مانند خودسوزی جوان تونسی اعتراضی دانست به بن بست اوضاع خراب یک کشور، و فساد، بی تحرکی و بی تفاوتی مردم ودولت آن. بر خلاف حملات انتحاری که نوعی خودکشی از نوع خشن به حساب میآیند، خودزنی و خودسوزی اعتراضی جان اطرافیان و افراد بی گناه را به خطر نمی اندازد. در باره موثر بودن این روش بحث بسیار است اما انجام آن به نوعی شجاعت و از خودگذشتگی نیاز دارد. اثر آن را هم در تغییر شرایط نمیتوان نادیده گرفت، چه انقلاب تونس باشد و چه خجالت زدگی و تاسف ایرانیان.
خودسوزی سالهاست که در میان زنان مظلوم هندی و یا افعانستانی رواج دارد. حتی در اساطیر هندی یکی از همسران شیوا (خدای هندی) خود را میسوزاند. نمونه اخیر و معروف خودسوزی اعتراضی و سیاسی در سال ۱۹۶۳ میلادی در ویتنام جنوبی اتفاق افتاد که یک راهب بودایی در اعتراض به حکومت دیکتاتوری مذهبی خود را آتش زد (تصویر فوق). در دهه ۶۰ میلادی دهها راهب بودایی و حتی مسیحی حامی صلح، در اعتراض به نظامی گری و تجاوز آمریکا به ویتنام در جلوی دوربینها و دید جهانیان خودسوزی کردند. حتی در آمریکا نورمن موریسون، یک آمریکایی صلحدوست، درست جلوی وزارت جنگ آمریکا (پنتاگون) خود را در اعتراض به تجاوز نظامی آمریکا به ویتنام سوزاند.
با پیشرفت تکنولوژی و اینترنت، و جهانی شدن اخبار توسط شبکه های خبری مانند "سی ان ان"، خودسوزی سیاسی گسترش پیدا کرد از معترضین کرد گرفته (در اعتراض به ترکیه) تا چینی ها (در اعتراض به سرکوب دولت). موج اخیر خودسوزی در کشورهای شمال آفریقا و حتی عربستان توجه جهانیان را به خود جلب کرده است و این پدیده مختص فقرا نیست. در موریتانیا یک تاجر متمول برای اعتراض به بی عدالتی خود را به آتش کشیده است.
به این امید که من و شمایی که در مبارزه با مظالم و مشکلات دنیا از جان خود مایه نمیگذاریم، حداقل از وقت و سرمایه خود مایه بگذاریم. آنگاه شاید دیگر نیازی به این همه خودسوزی، خودزنی، حمله انتحاری (مانند عراق و افغانستان) و صحنه های دلخراش نباشد و دیگر نه شاهزاده ای خود را بزند و نه فقیری خود را بسوزاند تا به جان من و شما آتش بیاندازد.
نویسنده وبلاگ: زارع