اگر ایران یک خانه بود ...
پدرش (رهبری سیاسی نظامی) حرف اول را میزد ولی دائم مشغول کتک کاری و دعوا در محله بود و در فکر و خیال دشمن های دور و نزدیک
مادرش (دولت) مطیع پدر بود ولی همیشه شاکی و دچار کمبود بودجه بود و ناترازی خرج و دخل و آب و برق
فرزندان بزرگ (نسل قدیم) اکثرا در فکر فرار (مهاجرت) بود یا اعتیاد، مشروب یا اختلاس
فرزندان کوچک (نسل جوان و نوجوان) افسرده از این همه تنش و نا آرامی و دائم در حال فرار ذهنی، پای کامپیوتر و تلفن و در عشق و حال یا اعتیاد و مشروب بود یا پارتیهای زیرزمینی و دهان کجی به پدر و مادر و برای همیشه منزجر از هر چه مذهب و شعار و حتی سنتها و اخلاقیات تاریخی ایرانیان و شیفته کامل غریبهها (غرب و خارج)
زمین خانه (سرزمین) مملو بود از خاک و مواد معدنی ارزشمند
همسایگان (کشورهای اطراف)، دائم دنبال جذب سرمایههای فراری بودند و منتظر ورشکستگی برای تصاحب کامل خانه
برای خانه اجدادی مان ایران دعا کنیم!
وبلاگ ارسالی از هواداران سایت
مرتبط با فلسفه: